از کتاب ملاحظاتی در تاریخ ایران (علل تاریخی عقب ماندگی های جامعۀ ایران)، علی میرفطروس فصل سوم نتیجه و پایان سخن |
(دریافت کل متن در یک فایل P.D.F) - انقلاب مشروطیت ایران (1906) بخاطر محدودیت های تاریخی و ضعف نیروهای نوین اجتماعی، نتوانست به حضور دین در حاکمیت دولت پایان دهد. - سرشت اساساً مذهبی بسیاری از بنیانگزاران و رهبران اولیۀ سوسیال دموکراسی در ایران و ادغام باورهای اسلامی (خصوصاً شیعی) در اندیشه های مارکسیستی، باعث بازتولید و تداوم فرهنگ و اخلاقیات اسلامی در اندیشه های سیاسی چپ ایران گردید. - پیدایش بنیادگرائی یا "اسلام راستین" ( fondamentalisme یا integrisme) از سالهای 1330 و خصوصاً با رفرم ارضی- اجتماعی شاه در سالهای 40 – 50 و رشد خرده بروژوازی مدرن شهری همراه بوده است. همۀ انواع "اسلام راستین" خواستار بازگشت به حکومت صدر اسلام (حکومت زمان حضرت محمد وعلی) می باشند و کوشش می کنند تا دگم ها و باورهای خویش را با توسل به علم، فلسفه و جامعه شناسی مدرن (ترمودینامیک، مارکسیسم، اگزیستانسیالیم و ...) ابراز نمایند. - فلسفۀ سیاسی "اسلام راستین" (در همۀ اشکال آن) اعتقاد به "ولایت" (سرپرستی) و گردن گذاشتن به سلطۀ مطلقۀ امام یا پیشوا است. - جامعۀ آرمانی نظریه پردازان "اسلام راستین" امّت نام دارد. "امّت" در حقیقت یک جامعۀ اعتقادی است. سلطۀ یک عام و فراگیر که تنها بوسیۀ امام یا پیشوا قابل تعبیر، تفسیر و تغییر است، تمام حیات اجتماعی- سیاسی و همۀ عرصه های هنری- فرهنگی جامعه را می پوشاند. - آزادی، برابری و عدالت اجتماعی (قسط) تنها و تنها با اعتقاد به اسلام و در دایرۀ بستۀ "امّت" (جامعۀ اسلامی) و به شرط عضویت در آن قابل تصوّر است. - اختلاف اسلام دکترشریعتی، عبدالکریم سروش، مطهری و مجاهدین خلق با اسلام خمینی یک اختلاف ریشه ای نیست بلکه اختلاف در شکل بیان – یا بقول دکتر شریعتی: "اختلاف در ظرف های بیانی، شکل و شیوه و نوع کوشش در احیاء و نشر حقایق ثابت و لایتغیّر اسلامی و شیعی" می باشد. اختلاف اسلام شریعتی و مجاهدین با اسلام آیت الله خمینی در شکل استفاده از اهرم مذهب، در شکل استفاده از جهالت توده ها، در شکل ادغام دین و دولت در حاکمیت سیاسی می باشد. اختلاف یا تقابل جمهوری اسلامی خمینی با "دولت دموکراتیک دینی" دکترعبدالکریم سروش و یا با "جمهوری دموکراتیک اسلامی" مجاهدین ناشی از سرشت ضددموکراتیک اسلام اولی و خصلت دموکراتیک اسلام آن دو دیگر نیست، بلکه اختلاف آنان در چگونگی توجیه، تبلیغ و اِعمال سرشت ضددموکراتیک عقاید خود در جامعه می باشد. - بنیادگرائی یا "اسلام راستین" در جامعه شناسی سیاسی امروز خود را در نوعی توتالیتاریسم (فاشیسم، نازیسم، استالینیسم) به نمایش می گذارد. آنچه که ما اینک در ایران، الجزایر و افغانستان شاهد آن هستیم، تجلّی این مدعاست.
پایان آغاز رساله: دسامبر 1985 پایان رساله: ژانویۀ 1988 بازنویسی و تجدیدنظر: سپتامبر 1997
|