خانه | بالا | مخالفان حکومت فقهی | طرفداران حکومت فقهی

 

مخالفان حكومت فقهي

 (برگرفته از  کتاب « سکولاریزم، از نظر تا عمل» )

فصل پنجم: دين و حكومت: پس از انقلاب

نوشته ی دکتر محمد برقعی

نشر قطره، چاپ اول 1381

همان‌گونه كه بيشتر گفته شد در سرفصل انقلاب تقريبا تمام نيروهاي مذهبي خواستار حكومت ديني بودند. هر چند تعريف مشخص و دقيقي از آن نداشتند، ولي همين كليت باعث پيوند آنان و تفاهم موقتي آنان شده بود. بازرگان، طالقاني و نهضت آزادي و عموم ملي مذهبي‌ها، علي شرعيتي و پيروانش، مجاهدين، روحانيون متعهد و مبارز سياسي،‌ انجمن‌هاي اسلامي، همه و همه سخن از سياسي شدن دين و نجات جامعه از طريق نيروي مذهب بودند. اين باور چنان فراگير بود كه نيروهاي سياسي غيرمذهبي نيز كه با نظام شاهنشاهي درگير بودند از اين روزن نوري مي‌ديدند، نوري كه جزني رهبر چريك‌هاي فدايي خلق در اوايل دهه چهل در مبارزات سياسي آقاي خميني ديد، و نوشت بيشترين امكان حركت و پيروزي عليه نظام شاه از اين محل خواهد بود. از اين روي اين نيروها نيز از حكومت ديني يا استقبال كردند يا با آن سرستيز نداشتند. حاصل چنين جوي رهبريت آيت‌الله خميني بود كه روشن‌تر و قاطع‌تر در رهبريت بود و به عنوان يك مرجع تقليد مشروع‌ترين فرد براي هدايت يك حركت مذهبي. مهمتر از همه آن‌كه تنها فردي بود كه نظريه‌اي براي حكومت كردن داشت، هر چند نظريه خام بود و از انسجام كافي برخوردار نبود اما حداقل چهارچوبي و چهره‌اي مشخص داشت و به عنوان يك نظريه حكومتي مي‌توانست مطرح شود.

اما همان‌گونه كه گفته شد اين توافق نيروهاي مذهبي و علاقه‌مند به مذهب در حد كليات بود. و تنها ميدان عمل بود كه به آنان نشان داد كه در واقعيت چه مقدار با يكديگر تفاوت دارند. تفاوت‌هايي كه جدايي راه و بعد هم ستيز را ناگزير مي‌كرد. به ديگر سخن، در روند حركت عملي و ميدان واقعيت سياسي و مواجه عيني با مسايل بود كه هر يك از اين افراد و گروه‌ها مجبور به بررسي و تنظيم افكار خود شدند و كم‌كم از سطح كليات تعريف نشده و سطحي به سوي سازماندهي منظم فكري حركت كردند. در طول زمان هر كس نظريه خود را منسجم‌تر و منظم‌تر كرد، و با اين انسجام و شكل‌دهي بود كه ويژگي‌هاي فكري شاخص‌‌تر و بارزتر و بنابراين نقاط اشتراك و تضادش با افكار و مكاتب ديگر فكري آشكارتر شد. لذا تا ديري عموم مردم و حتي فعالان سياسي و مذهبي متوجه نمي‌شدند چرا َآقاي خميني با نهضت آزادي اين همه دشمني و مخالفت دارد، و تندترين سخنان و دستورات را در مقابله با آنان صادر مي‌كند. كساني كه جزو نزديك‌ترين ياران قدرت او بودند و هيچ‌گاه هم چون مجاهدين و پاره‌اي ديگر از نيروهاي مذهبي به ستيز رويارويي با آيت‌الله خميني و نفي حكومت او نرفتند. و هميشه مبارزه قانوني در چهارچوب قوانين جمهوري اسلامي را پذيرا شدند.

از اين روي براي مطالعه اين قسمت چند نكته را بايد در نظر بگيريم. نخست آن كه جمع مخالفان ولايت فقيه هر روز ياران بيشتري پيدا مي‌كند. جمهي كه در آغاز انقلاب نبود و بعد يكي‌يكي به آن افزوده شد. دوم آن‌كه طرفداران سرسخت نظريه ولايت فقيه، تا خواستاران حكومت ديني منهاي قدرت روحانيت، تا نيروهايي از جمع غيرمذهبيون و لائيك‌ها كه در طول اين سال‌ها بيشتر و بيشتر به مطالعه مذهب علاقه‌مند شده‌اند. به سبب همين در سير تحول و تكامل انديشه، هر گاه به كارهاي يكي از متفكران اين جمع مراجعه مي‌كنيم بايد توجه كنيم اين نظريه متعلق به چه مرحله‌اي از اين مسير حركت بوده است. بالاخره به علت نوپايي و پويايي اين جمع و نو بودن مباحث آن نه تنها در سطح ايران، كه در سطح كشورهاي اسلامي و جهان هنوز يك گروه منسجم با جمع‌بندي مشخص وجود ندارد. بلكه بيشتر سرمنزلي است كه افرادي و گروه‌هايي از راه‌هاي مختلف بدان‌جا رسيده‌اند و آن را هم هنوز پايان راه نمي‌دانند. و از آن‌جا كه حركت هست جدايي هم هست. بسياري از همراهان آنان در سر منزل هاي جلوتر ايستادند و حاضر به همراهي بيشتر با اين كاروان نشدند. لذا معلوم نيست در فرداي اين حركت هم چه مقدار از اين افراد بركنار خواهند ايستاد و كدام خط يا خطوط فكري كم‌كم قوت بيشتري مي‌گيرد و حركت را به سوي مقصدهاي بعدي هدايت مي‌كند.

اما وجه اشتراك همه اين تفكرات در حال چنين است.

1- دين مي‌بايست از حكومت مطلقه و تماميت خواه خود دست بردارد.

2- روحانيت به عنوان يك قشر ويژه بر اريكه قدرت تكيه نزند.

3- قدرت متعلق به مردم باشد و مشروعيت رهبران از آراي مردم بيايد.

4- سرچشمه مشروعيت حكومت از خواست مردم، نه از ضرورت اجراي احكام دين بيايد.

5- اگر مردم هم حكومت ديني را برگزيند اين حكومت، حكومت فقها نباشد.

البته اكثريت قريب به اتفاق اينان بر آن هستند كه چون مردم ايران مسلمان هستند در يك انتخاب آزاد حكومت اسلامي را برخواهند گزيد ولي مسلما تن به حكومت فقيهي به عنوان اولي الامر و جانشين امام غايب بودن را نمي‌دهند.

حركت اين افراد و گروه‌ها، همان گونه كه ذكر شد با شكل‌گيري حكومت اسلامي و تسلط فقها و منظم‌شدن تدريجي انديشه ولايت فقيه و حكومت فقهي آغاز شد. و هر چقدر نظريه ولايت فقيه در نظر وعمل مسنجم‌تر و مشخص‌تر شد عكس‌العمل به آن بيشتر شد. افراد و نيروهاي مذهبي بيشتري متوجه تفاوت نظر و خواسته خودشان با كل آن تفكر يا نسبت به بخشي از آن شدند و به دنبال درك اين تفاوت ناگزير به بازانديشي تفكرات خودشان شدند.

حاصل اين بازانديشي، پرسش‌ها بود و ايرادات و اشكالات بسياري كه برايش پاسخي روشن و گاه هيچ پاسخي نمي‌يافتند. لذا به مطالعه وسيع متون ديني خود و تفكرات مشابه آن در جهان پرداختند. به همين سبب نيز مقابله با نظريه ولايت فقيه به شكل مطلقه يا غيرمطلقه آن و حكومت فقهي نزد برخي كم‌كم دامنه‌اش در موارد بسياري به مقابله با حكومت ديني به هر نوعش، و جدايي كامل دين و حكومت كشيد.

توجه شود كه اسلام به مراتب بيشتر از مسيحت و ساير اديان در زندگي سياسي و اجتماعي پيروانش نقش داشته و دارد، و دامنه احكام و عملكرد آن در زندگي شخصي و اجتماعي افرادش بسيار وسيع‌تر است. نظريه ی حكومت خواهي اسلام و دين سياسي بودن آن در سطح وسيعي در جهان و جامعه مسلمين جا افتاده است. و بعد هم همين مذهب مبارزه با شاه و عوامل خارجي را در ايران هدايت كرد. در كشورهاي اسلامي نيز سهم بزرگي در مبارزه با نيروهاي استثمارگر داخلي و خارجي داشته و دارد. به ديگر سخن اسلام ديني است كه به طور تاريخي سياسي بوده و در زمان حاضر نيز نيروي سياسي بسيار فعال و كارآيي در جهان اسلام است. اين هم،ه كار مقابله با آن و راندن آن از صحنه حكومت را نه تنها در عمل كه در نظر هم بسيار سخت و پيچيده و دشوار مي‌كند. اين خيمه بر يك ستون استوار نيست كه با حمله به آن ستون خيمه فرو ريزد بلكه چندين ستون بسيار تناور و قوي از نظر فكري و عملي آن را بر سرپا داشته‌اند. لذا خواهيم داد كه اين مقابله‌ها نيز از زواياي مختلف صورت گرفته، و هر جمعي مسئوليت يك خط يورش به آن را برعهده گرفته است.

ادامه ...

خانه | بالا | مخالفان حکومت فقهی | طرفداران حکومت فقهی

Free Web Hosting