سقط جنین > دیدگاه های حقوقی تاریخچه ی سقط جنین سقط جنین در دوران قدیم یونان و روم باستان سقط جنین در در یونان و روم باستان پذیرفته شده بود. یونانیان و رومیان چندان نگران حفظ جان کودک متولد نشده نبودند، و اغلب تنها هنگامی با سقط جنین مخالفت می کردند که پدر نمی خواست از داشتن بچه ای که مال خود می دانست محروم شود. فیلسوفان باستان نیز می گفتند جنین پسر دست کم تا 40 روز پس لقاح، و جنین دختر 80 روز پس از لقاح (باروری) شکل نمی گیرد و جان نمی یابد. ارسطوی فیلسوف در این مورد چنین نوشت: آنگاه که زوجین اولاد زیاد داشته باشند، بگذار سقط پیش از آغاز حس و حیات در جنین انجام گیرد؛ آنچه در این موارد قانوناً بایسته و نبایسته است بستگی به پرسش از حیات و حس دارد. ارسطو، سیاست،7.16 ارسطو می اندیشید که رویان مادینه بطئی تر از رویان نرینه رشد می کند، اما مادینه پس از تولد، زمان از دست رفته ی خود را با رشد سریع ترجبران می کند. به نظر می رسد که او با مشاهده ی رشد نسبی جنین های سقط شده ی دختر و پسر به این نتیجه رسیده باشد. دوران انجیلی عهد عتیق در عبارات چندی به سقط جنین می پردازد، اما در این عبارات سقط جنین به سان خسارت مالی مطرح می شود، نه موضوعی مربوط به قداست حیات. در انجیل، جایگاه جنین به عنوان یک دارایی این گونه مطرح می شود که اگر کسی موجب سقط جنین زن بارداری شد، باید جریمه ای به شوهر آن زن بپردازد، اما اگر آن آسیب به مرگ خود زن باردار بیانجامد، مرتکب قتل سزاوار کشته شدن است. عهد جدید صریحاً سخنی درباره ی سقط جنین نمی گوید.
تاریخ غرب در بیشتر تاریخ غرب سقط جنین جرم محسوب نشده است، البته اگر پیش از 'جان یافتگی' [quickening] انجام پذیرد، یعنی پیش از اینکه جنین در هفته های سیزدهم تا بیستم بارداری در رحم شروع به حرکت کند. مردم جنین را تا پیش از این مرحله، جزئی از بدن مادر می دانستند و لذا معدوم کردن آن را به سان نوعی عمل جراحی، و فاقد شناعت اخلاقی می شمردند.
ادامه >> تاریخچه ی سقط جنین در انگلستان و آمریکا
|