مسیحیت و مجازات اعدام برخی مسیحیان موافق مجازت اعدام هستند و برخی مخالف آن. هر دو دسته هم مانند دیگر مؤمنان، علاوه بر استدلال هایی که در بخش استدلال های موافقان و مخالفان اعدام ذکر شد، مسیحیان نیز دلایل ویژه ی دین خود را ذکر می کنند. در عمده ی طول تاریخ، کلیساهای مسیحی موافق حکم اعدام بوده اند و آن را جزئی از سازوکار تنظیم جامعه دانسته اند. برای مثال، پاپ اینسنت سوم، در قرن سیزدهم میلادی و در اوج اقتدار کلیسای کاتولیک فتوا داد: " قدرت سکولار می تواند، بی آنکه معصیت کرده باشد، حکم به هدر دم دهد، مشروط برآنکه مجازاتش عادلانه باشد، نه از روی نفرت، باید با احتیاط باشد، نه عجولانه." کلیسای کاتولیک به سال 1566 فتوا می دهد که خداوند تصمیم درباب مرگ و زندگی مردم را در ید اختیار حکومت های دنیوی نهاده است. استفاده از این قدرت نباید با ارتکاب قتل همراه باشد، بلکه باید مبتنی بر فرمان های الاهی باشد. در اواخر قرون وسطی و پس از آن، تشکیلات پاپی تصویت کرد که کافران را برای اعدام تسلیم مراجع غیردینی کند. از سال 1929 تا 1969 در قانون شهر واتیکان آمده بود که جزای هر کس که مبادرت به قتل پاپ کند مرگ است. پژوهشی که در سال 1990 در آمریکا انجام گرفت نشان داد که پروتستان ها ( که انجیل را نصّ کلام خدا می دانند) بیش تر از دیگر مذاهب و فرقه های مسیحی حامی حکم اعدام هستند.
استدلال های مسیحیان به نفع مجازات اعدام در انجیل آمده " هرکس خون انسانی را بریزد، باید انسانی خونش را بریزد" سفر پیدایش 9:6
عهد عتیق (تورات) مطابق آموزه های انجیلی، مجازات اعدام با متن عهد عتیق سازگار است. خدا مجازات اعدام را نهاده است. در مجموع، 36 مورد جرم مستحق اعدام در عهدعتیق ذکر شده است. اعدام به عنوان جزای جرایمی مانند زنا، سِحر، کفر و نیز قتل ذکر شده است. اما به نظر بسیاری از مسیحیان این استدلال قانع کننده ای نیست – این دسته می گویند که علاوه بر قتل، 35 مورد جرم مستحق اعدام دیگر هم عهدعتیق ذکر شده است. چون آن 35 مورد امروزه دیگر مستحق اعدام شمرده نمی شوند، پس درست نیست که تنها ارتکاب قتل را مستحق اعدام محسوب کنیم. عهد جدید عهد جدید حاوی مشهور ترین اعدام تاریخ، یعنی به صلیب کشیدن عیسی است. اما شگفت آنکه با وجودی که سراسر متن عهد جدید سرشار از دعوت به بخشایش است، اما به نظر می رسد که حق حکومت ها را برای اعدام مجرمان به رسمیت می شناسد.
اما مشخص نیست منظور از دیگران خداست یا حکومت.
هنگامی که پیلات، حاکم رومی، می خواهد درمورد مصلوب کردن عیسی تصمیم بگیرد، عیسی به او می گوید که خداوند اختیار این تصمیم گیری را به حاکم اعطا کرده است. ( انجیل یوحنا، 19:11)
خداوند اعدام را مجاز داشته است مسیحیانی که حامی مجازات اعدام هستند اغلب اعدام مجرم توسط حکومت را چنین توجیه می کنند که می گویند قدرت حکومت از خودش نیست، بلکه از جانب خدا تفویض شده است، و مرگ و زندگی هم در ید قدرت خداست. پس اعدام قاتل توسط حکومت، اجرای حکم الاهی است. آگوستین قدیس در کتاب شهر خدا این استدلال را به روشنی بیان می کند: "همان قانون الاهی که کشتن انسان ها را نهی می کند استثناهایی را هم مجاز می دارد، مثلاً موقعی که خدا کشتن را در قانون عمومی مباح می کند و یا وقتی که صراحتاً فردی را برای یک مدت معین به نمایندگی خود می گمارد. از آنجا که مأمور حکومت جز شمشیری در ید خدا نیست، و مسئول کشتن نیست، جنگ در راه خدا به هیچ رو با فرمان "نباید مرتکب قتل شوی" مغایرت ندارد، هکذا در مورد مأمور حکومت که مجرمان را بر اساس قانون یا حکم قاضی عاقل می کشد."
مجازات اعدام به مثابه خودکشی است مطابق این استدلال، قاتل با انتخاب قتل این پیامد را هم انتخاب کرده که اگر گیر بیفتد اختیار جانش در دست حکومت باشد. " حتی موقعی که اعدام محکوم محل سوآل باشد، دست حکومت برای گرفتن جان فرد مجرم بسته نیست. در این حالت محروم کردن یا نکردن شخص مجرم از حیات بستگی به اراده ی عمومی دارد. چون او با ارتکاب جرم دیگر حق حیات را از خود سلب کرده است." پاپ پلوس سوم
استدلال های مسیحیان مخالف مجازات اعدام
تنها خدا باید جان دهد و جان ستاند این استدلال را علیه سقط جنین و بهمرگی (اوتانازی) هم به کار گرفته اند.
به باور بسیاری از مسیحیان، خدا فرمان داده "نباید مرتکب قتل شوی" (اکسودوس 21:13) و این فرمان روشن و استثنا ناپذیر است. آگوستین قدیس با این نظر موافق نبود و در کتابش شهر خدا نوشت: ""همان قانون الاهی که کشتن انسان ها را نهی می کند استثناهایی را هم مجاز می دارد، مثلاً موقعی که خدا کشتن را در قانون عمومی مباح می کند و یا وقتی که صراحتاً فردی را برای یک مدت معین به نمایندگی خود می گمارد. از آنجا که مأمور حکومت جز شمشیری در ید خدا نیست، و مسئولیت کشتن از او نیست، جنگ در راه خدا به هیچ رو مغایر با فرمان "نباید مرتکب قتل شوی" نیست، هکذا در مورد مأمور حکومت که مجرمان را بر اساس قانون یا حکم قاضی عاقل می کشد."
اما نویسندگان متأخر فرانسیکن می گویند که فرمان "نباید مرتکب قتل شوی" هیچ استثنایی ندارد. " در پرتو کلام خدا، و لذا به یقین، می توان گفت که حیات – حیات همه ی انسان ها – مقدس و نستاندنی است. جرم هر قدر هم که شنیع باشد ... [مجرم] حق بنیادی خود بر حیات را از دست نمی دهد، چرا که این حق ذاتی، تخطی ناپذیر، و سلب ناشدنی است، و لذا در کف قدرت هیچ مخلوقی نیست. پدر جینو کُنچتی ، L’Osservatore Romano ، 1977
آموزه های انجیل در باب مجازات اعدام ناهمساز اند انجیل از مجازات اعدام برای قتل سخن می گوید، اما 35 جرم دیگر را هم مشمول اعدام می شمارد. جرم هایی که امروزه دیگر سزاوار اعدام محسوب نمی شوند. برای اینکه دچار تناقض نشویم، بشریت باید مجازات اعدام را در مورد قتل نیز لغو کند. دوم اینکه، جوامع مدرن مجازات های جایگزینی دارند که در زمان انجیل معمول نبود، و این واقعیت مجازات اعدام را غیرضروری می سازد. مسیحیت بر پایه ی بخشایش و ترحم است مجازات مرگ با آموزه های مؤکد بخشایش و ترحم سازگار نیست.
مجازات اعدام معطوف به فقراست برخی مسیحیان احتجاج می کنند که در بسیاری از کشورها عمدتاً فقرا گرفتار مجازات اعدام می شوند. از آنجا که آموزه های مسیحی حامی فقراست، پس مسیحیان نباید از مجازات اعدام حمایت کنند. لغو مجازات اعدام در راستای صیانت از حیات است چون مسیحیت حامی حیات است، مجازات اعدام با دیدگاه مسیحی منافات دارد. مسیحیان اغلب اوقات ی این دیدگاه حامی حیات را در مورد مسائلی مانند سقط جنین و بهمرگ می پذیرند، پس برای پرهیز از ناهمسازی در اندیشه شان باید در مورد مجازات اعدام هم پذیرای آن باشند.
کلیسای کاتولیک و مجازات اعدام در خلال نیمه ی نخست قرن بیستم میان الاهیدانان کاتولیک بر سر درستی مجازات اعدام برای قتل های فجیع اتفاق نظر وجود داشت. تا سال 1969 در قانون جزایی واتیکان مجازات کسی که مبادرت به قتل پاپ کند مرگ منظور شده بود. اما، در اواخر قرن بیستم نظرها تغییر کرد. در سال 1980، کنفرانس ملی اسقف های کاتولیک یک بیانیه ی کاملاً مخالف مجازات اعدام صادر کرد، که مورد حمایت اکثریت اسقف ها قرار گرفت، هر چند نتوانست به آرای دو سوم شرکت کنندگان را دست یابد. در سال 1997 واتیکان کتاب فتاوای خود را تغییر داد تا با بخشنامه ی 1995 پاپ ژان پل دوم، "انجیل زندگانی"، بیشتر همنوا باشد. این اصلاحات شامل عبارات زیر در مورد مجازات اعدام بود: " با فرض اینکه هویت و مسئولیت طرف خطاکار کاملاً مشخص شود، اگر هیچ چاره ی دیگری برای دفاع از جان انسان ها در برابر تعدّی ظالم نباشد، آموزه های سنتی کلیسا مانع توسل به مجازات مرگ نیست. " اما اگر برای دفاع و صیانت از ایمنی مردم از تعدّی جانی، طرق غیرمهلک کفایت کند، باید به آن طرق متوسل شد، چرا که بیشتر با خیر عام و کرامت شخصیت بشر انطباق دارند. " در واقع، امروزه به سبب امکانات دولت ها جهت منع مؤثر جرم، که مجرم را از وارد آوردن صدمه ناتوان می سازد – بی آنکه امکان آمرزش او را سلب کند – مواردی که اعدام جانی ضرورت مطلق داشته باشد نادر اند، و چه بسا در عمل وجود ندارند."
ادامه >> دیدگاه های اسلامی درباره ی اعدام |