قارچ های عرفانی
پاول كورتز ترجمه فرخ بیخدا پائول كورتز استادیار دانشگاه بوفالو و مدیر اجرایی انجمن اومانیسم سكولار است.
اخیراً در دانشگاه جان هاپكینز تحقیق جالبی در مورد اثر سیلوسیبین[1] – ماده ی موثر قارچهای جنس سیلوسیب[2]- انجام شده است. در حالی که میلیونها محقق آماتور دهها سال تاثیرات ذهنی این قارچ موسوم به جادویی را آزمایش كرده اند و سرخپوستان آمریكا احتمالاً چند هزار سال از آن در مراسم مذهبی استفاه كرده اند، محققان روانشناسی دارویی[3] به دنبال كشف اثرات دارویی این ماده به پژوهش پرداختند. در دهه های 60 و 70 پژوهش های مشابهی در مورد اثرات روان-دارویی MDMA (3و4-متیلن دی اكسی متامفتامین) یا همان اكستازی انجام است. این تحقیق ها عمدتاً به سبب واکنش منفی جریان "نبرد با مواد مخدر" بی ثمر مانده اند. با این وجود نتایج اخیر حقایقی را در مورد تجربه های روحانی[4] آشكار میكند.
پژوهشگران با مشکل تحلیل نتایج گزارش های مصرف کنندگان این قارچ جادویی مواجه بوده اند چرا که اغلب مصرفت کنندگان اثر مصرف این قارچ را با واژه "تجربه ی عرفانی تمام عیار" توصیف كرده اند. اغلب تجربه كنندگان اظهار كردند كه تا چند ماه پس از مصرف این قارچ احساس خوبی داشته اند. اما پژوهش نشان می دهد که تقریباً یك چهارم از آنها دچار عوارضی مانند افسردگی، تشویش و دیگر اثرات جانبی ناخوشایند شده اند. با این حال این تحقیق پتانسیل دارویی سیلوسیبین را نشان میدهد و یا حداقل نتایج آن برای تحقیق های بعدی مفید است. دو نكته برجسته در این تحقیق دیده میشود: اول توصیفی که افراد تحت آزمایش از تجربه شان داشته اند و دوم واكنش غریب الاهیون.
این انگاره كه تجربه های عرفانی را می توان توسط مواد شیمیایی ایجاد کرد طبعاً مایه ی نگرانی کسانی می شود که باورد دارند و تأکید می کنند که تجربه ی مستقیم خدا یک حالت مغزی ساده نیست. نشان دادن علت طبیعی حوادث ماوراء طبیعی ( و نه برعکس) زیرآب الاهیات را می زند. شاید به همین خاطر باشد که در واكنش به نتایج این پژوهش، برخی الاهیون احساس وظیفه کرده اند تا به مردم هشدار دهند که قارچ جادویی موجب ایجاد تجربه اصیل دینی نمی شود. دیوید رید استاد الاهیات دانشگاه تورنتو گفته که: "این فارچ تنها موجب تحریك قسمتی از شخصیت انسان می شود. حالت های حسی خاصی را ایجاد می کند و آگاهی را دگرگون میدهد. این حالات، معیارهای درستی برای تجربه اصیل درک خدا نیستند." CBC News ، 12 جولای 2006 البته با توجه به اینکه تجارب عرفانی قدیسان و پیامبران هم به همان خلسه آلودی تجارب دراگ بازهای معمولی بوده، این پرسش پیش می آید که چه چیزی را می توان تجربه ی "اصیل" درک خدا محسوب کرد. مثلاً سخن قدیس ترزا را در كتاب قلعه ی درون ملاحظه کنید. او شرح می دهد که در حین تجربه ی عرفانی، روح "ارتباطش را با همه چیزهای دنیا قطع میكند و تنها در خدا جان میگیرد...نمیدانم دراین حالت آن قدر جان برای روح می ماند که نفس بکشد یا نه، به نظرم نفس نمیكشد یا اگر میكشد ناخودآگاه است." فکر می کنید این روح برای نهارش چی می خورد؟ تجربه های عرفانی نادر نیستند. ویلیام جیمز (روانشناس و فیلسوف طبیعت گرا) برخی مؤلفه های مشترک این تجربه ها را توضیح داده است. همچنین او این تجربه های عرفانی را به طریق شیمیایی در خودش ایجاد كرد. او عناصر معمول این تجربه ها را اینطور ذكر كرده: (1) غیر قابل توصیف: این تجربه ها بیشتر احساسی هستند تا عقلانی و توصیف یا درك آنها مشكل است.(2) كیفیت ذهنی: این تجربه ها حس استعلا از زمان و مكان ایجاد می کنند 3) موقتی بودن: فراز و نشیب دارند و مدت زیادی طول نمیكشند 4) مفعولیت: تجربه كنندگان مغلوب حالات خود می شوند و نمی توانند به طور ارادی این حالت ها را کنترل کنند. عصب شناسی راههای زیادی را برای ایجاد این حالت نشان داده است. از جمله میدان های الكترومغناطیسی و یا كمبود اكسیژن در محیط كه موجب تجربه ی پیش از مرگ[5] می شود. به همین دلیل عجیب است كه دانشمندان درگیر در این تحقق خودشان را از كاربردهای این نتایج در رد دلایل وجود خدا كه بر اساس تجربیات عرفانی هستند كنار بكشند. رولاند گریفیس كه رهبری محققان را بر عهده داشته میگوید: ما تنها می توانیم مشاهدات را اندازه گیری کنیم... ما وارد بحث وجود یا عدم وجود خدا نشده ایم. این تحقیق نه میخواهد و نه میتواند كه این كار را انجام دهد- CBC News ، 12 جولای 2006 آیا نتیجه آشكار این پژوهش و پژوهش های مشابه این نیست كه تجربیات عرفانی فقط حالت هایی عصبی هستند که توسط عوامل شیمیایی یا محیطی ایجاد می شوند؟ آیا نمیتوان فرض كرد كه حالت موسوم به روبرو شدن با خدا همان قدر اصالت دارد كه حالات ناشی از داروهای توهم زا یا كمبود اكسیژن؟ پیگیری صادقانه ی تحقیقات بیشتر بر اساس این یافته ها ریشه های عصبی-شیمیایی تمام تجربه های عرفانی را نشان خواهد داد و از فراموشی این موضوع كه احتمالاً تمام این تجربه ها حالت های عصبی مغز هستند جلوگیری میكند. به دلیل توانایی این تحقیقات در زدن زیرآب الاهیات عرفانی و بیزاری مردم ما از قانونی کردن استفاده از موادی كه معمولاً مورد سوء مصرف قرار میگیرند، این پژوهش ها به رغم چشم انداز جالب شان تداوم نمی یابند و ثمر نمی دهند. در این حین، می توانیم بنا بر شواهد موجود با خیالی آسوده تصدیق كنیم كه: تجربه های عرفانی واقعاً وجود دارند؛ این تجارب دارای علل کاملاً طبیعی هستند؛ و هیچ دلیلی نداریم که بگوییم تجارب عرفانی در صومعه ها و دیرها اصیل تر از تجاربی بوده که در پاتوق های سانفرانسیسکو رخ داده اند. ------------------------------------
[1] psilocybin [2] psilocybe [3] psychopharmacology [4] spirituality [5] تجربه قبل از مرگ يا NDE به حالاتي مانند عبور از تونل نور و ديگر تجربيات خوش آيند پيش از مرگ گفته ميشود. براي اطلاع بيشتر به مقاله "در رد ناميرايي" مراجعه كنيد.
|
علم و دین
|