خانه | بالا | جهانشمولی | سکولاریستی بودن | نظریه ای ضعیف | سیر یکنواخت | ختم به اتئیسم

پارادایم سکولاریزاسیون، پیشرو و سکولاریستی  است

تا آنجا که من می دانم، برگر، ویلسون، مارتین، دوبِلار و والیس هیچ  کدام فروید، هاکسلی یا کُنت را نیای فکری خود نشمرده اند.  با این حال این شیوه ی انتقاد هنوز رایج است که به نظریه پردازان سکولاریزاسیون انگ تفرعن اومانیستی بزنند و مدعی شوند که پارادایم سکولاریزاسیون فرض می گیرد که دین به این سبب رو به افول نهاده که مردم فهیم تر، باهوش تر، بالغ تر یا مطلّع تر شده اند. برای نمونه، نقد پیتر گِلاسنِر بر پارادایم سکولاریزاسیون این است که این پارادایم  چیزی نیست جز "تعمیم هایی بر پایه ی یافته های محدود تجربی که جامعه شناسان متکّای یک ایدئولوژی تلویحی درباب پیشرفت می کنند" (1977: 64). در پاسخ به "یافته های محدود تجربی" که گلاسنر ذکر می کند، باید خاطر نشان کرد که بیست و پنج سال از طرح ادعای گلاسنر سپری شده  و در این حین حجم بسیار عظیمی از داده های مؤید پارادایم گرد آمده، در حالی که داده های بسیار قلیلی خلاف آن یافت شده است. اما مقصود من در اینجا بخش دوم نقل قول فوق است. با اینکه برخی از نظریه پردازان سکولاریزاسیون در قبال تحولاتی که شرح و توصیف کرده اند موضع بیطرفانه ای داشته اند، اما بسیاری شان را اصلاً نمی توان حامی سکولاریزاسیون شمرد. توصیف وبر از وضعیت مدرن به عنوان " قفس آهنی عقلانیت"  را دشوار بتوان حاکی از همدلی دانست. ویلسون درجایی با لحن پیشگویانه ی غریبی می نویسد: " دین در جامعه ی مدرن حاشیه ای، و نسبتاً ضعیف باقی خواهد ماند تا آرامش بخش مردمان گرفتار در چاک نظام بیروح جامعه ای باشد که مردم زندانیان نیم ـآگاه و نیم ـبی قرار آنند " ( 1976b: 276). اگر بدبینی لحن نقل قول بالا به قدر کافی آشکار نیست، ارزیابی او را  در مورد اثرات افول اجتماع و سکولاریزاسیون ملاحظه کنید:

 

از آنجا که چنین تحولاتی موجب تسهیل رفتارهای جنایتکارانه و ضداجتماعی گوناگونی شده اند، گسیختگی  کنترل اخلاقی ناگزیر به اتخاذ معیارهای سرکوب گرانه تر برای حفظ نظم اجتماع منجر می شود...

دولت های مدرن، حتی در حکومت های مدرن لیبرال... در صدد استفاده از ابزارهایی مانند  نظام های پردازش اطلاعات اشخاص، مراقبت ویدئویی از اماکن عمومی، نشان گذاری الکترونیک مجرمان، اتهام بستن های بی بنیاد، بازنگری در مقررات صدور روادید برای مهاجران، اردوگاه های نظامی، عدم تحمل  و غیره  برآمده اند.

 

ملاحظه می کنیم که ویلسون نه تنها مدرنیته را رهایی بخش نمی داند، بلکه معتقد است که زوال ارزش های مشترک قطعاً از دلپذیری زندگی می کاهد.

ادامه >>  پارادایم سکولاریزاسیون یک نظریه ی ضعیف است

 

 دریافت کل متن در یک فایل پی. دی. اف

خانه | بالا

 

Free Web Hosting