خانه | بالا

توصیه هایی برای بیخدایان

(دریافت فایل پی دی اف)

بیخدایان و مراسم ازدواج

 

- چرا یك بیخدا ازدواج می كند؟

- نامزد من ازدواج دینی میخواهد اما من موافق نیستم

- خانواده های ما خواهان برگذاری مراسمی مذهبی هستند ولی ما این را نمی خواهیم

- آیا امکان ازدواج غیر دینی برای بیخدایان وجود دارد؟

- من به یک جشن ازدواج مذهبی دعوت شده ام

 

بیخدایان هم انسان هستند و مانند بقیه افراد ناچارند بسیاری از مراسم اجتماعی را تجربه كنند. یكی از این مراسم ازدواج است. بیخداها با گزینه ی ازدواج خودشان، دوستان و خویشاوندانشان روبرو هستند. متاسفانه آیین های ازدواج عموماً دینی  هستند. در این مورد بیخداها باید چه كار كنند؟ 

روبرو شدن با انواع مراسم دینی كه در جامعه وجود دارد همواره آسان نیست به خصوص اگر این مراسم شاد یا مهم باشند. اما ممکن است یک بیخدا به این فکر بیافتد که به دلیل غلبه ی جنبه ی دینی مراسم ازدواج از خیر شرکت در این مراسم بگذرد. 

با این حال، باید درک کنیم كه اهمیت نقش دین در زندگی دیگران، دلیل نمیشود كه دین برای همگان اهمیت داشته باشد. بنابراین هیچ اشکالی ندارد که یک بیخدا در برابر فشارهای خانواده برای برگزاری مراسم دینی ازدواج مقاومت کند و یا در مراسمی غیردینی ازدواج کند. شما گزینه های غیر دینی را هم پیش رو دارید.

 

چرا یك بیخدا ازدواج می كند؟

بنا به تعبیر عموم، ازدواج اساساً یك نهاد دینی است، که در خدمت ارزش ها و اهداف دینی است. به همین دلیل طبیعی می نماید كه بعضی از افرد غیرمذهبی اصلاً ازدواج نكنند. بسیاری از بیخداها هم ازدواج نمیكنند.  

اما این تعبیر از ازدواج چندان دقیق نیست. درست است كه امروزه در بسیاری کشورها دین نقش عمده ای در ازدواج ایفا میكند، اما این موضوع بدان معنا نیست كه این نقش ذاتی و ضروری است. نكته مهم این است كه بدانیم شیوه ی معمول انجام امور، تنها شیوه ی ممکن نیست و شما ملزم به پیگیری شیوه های معمول نیستید. 

مراسم ازدواج دو وجه مرتبط دارد: وجه عمومی و وجه خصوصی. 

جنبه ی عمومی ازدواج مربوط به حیطه ی قانونی است. مثلاً قوانینی که حکومت برای تأیید ازدواج دارد یا مزایای مالی و اجتماعی که ازدواج به همراه دارد. حیطه ی خصوصی، مربوط به ایجاد یک واحد جدید خانوادگی است. ازدواج دو نفر، چه رسمی باشد و چه کاملاً شخصی، یک نوع اظهار عشق و تعهد عمیق میان دو نفر دوست صمیمی است.  

هر دو جنبه ی ازدواج اهمیت خاص خود را دارند. اما در هیچكدام ازآنها حضور دین الزامی نیست. اگرچه بسیاری از افراد مذهبی جامعه ازدواج را مؤلفه ای جداییناپذیر از دین خودشان میدانند اما لزومی ندارد شما نظرشان را بپذیرید.  

در مورد وجه خصوصی ازدواج، برخی فكر میكنند توكل به خدا و تقید به آموزه های دینی خاص، نقش كلیدی در موفقیت ازدواج شان دارد. شاید این نگرش برای معتقدان به آن دین درست باشد. حتی ممكن است اشخاص دیندارتر فكر كنند ازدواج بدون اعتقاد به دین آنها معنایی ندارد. اما بدون دین و خداباوری هم میتوان زندگی مشترك استوار، پایدار و شادی داشت. برای داشتن صمیمیت و تعهد، نه دین لازم است و نه خداباوری. برای فراهم آوردن پایه اقتصادی ازدواج  نیز هیچ کدام ضروری نیست. دین و خداباوری چیز خاصی را به ازدواج اضافه نمیكنند و فقط شكل مراسم و رابطه را از قبل تعیین میكنند. 

در مورد وجه عمومی ازدواج، برخی فكر میكنند تنها ازدواج دینی برای حفظ نظم و ثبات اجتماعی قابل پذیرش است و در نتیجه حكومت باید تنها این نوع ازدواج را به رسمیت بشناسد. به همین دلیل معتقد اند که نباید دیگر شكل های روابط فردی از مزایای اجتماعی و مالی ازدواج برخوردار شوند. 

به هر حال، تعبیر فعلی غربی از ازدواج این است كه از لحاظ تاریخی و فرهنگی ازدواج مشروط به این است که بین یك مرد مجرد و یك زن مجرد انجام گیرد. البته این تعبیر به هیچ وجه واضح و بی چون و چرا نمی نماید. انواع دیگر رابطه هم میتواند همان قدر پایدار، سودمند و عاشقانه باشند. حذف روابط نامتعارف از مقوله ی  "ازدواج"  فقط ابزاری برای تأیید تعصبات دینی یا فرهنگی است. 

وقتی دو نفر رابطه ی عاشقانه و متعهدانه ای دارند لازم نیست كه حتماً ازدواج كنند. سند ازدواج مزایای مهمی  دارد؛ مزایایی که بدون داشتن سند ازدواج از آنها برخوردار نمی شوید. اما اگر به دلایل  فلسفی یا سیاسی با مراسم ازدواج مخالفید اصلاً لازم نیست این تشریفات را انجام دهید زیرا ازدواج هم مانند دین برای رابطه ای عمیق و پایدار داشتن ضروری نیست.

 بالای صفحه

نامزد من ازدواج دینی میخواهد اما من موافق نیستم

ممكن است دو نفر اختلاف نظرهای زیادی در مورد شیوه ی برگزاری مراسم ازدواج داشته باشند و هر كدام دلایل و استدلالهای خاص خود را داشته باشند. این اختلاف ها میتواند در مورد تعداد مهمانها یا رنگ لباس و مسائلی از این دست باشد ولی وقتی مشكل شامل امری به جدیت دین هم باشد دشوار میتوان به توافقی رسید که طرفین را راضی کند. 

نخستین و مهم ترین چیزی كه باید به خاطر داشته باشید این است كه این مراسم تنها متعلق به یکی از شما نیست. هر دوی شما باید از آن خشنود باشید (یا دست کم برایتان پذیرفتنی باشد). تنها یك بار با هم ازدواج میكنید و نمیتوانید بعداً برگردید و آن را "اصلاح" کنید. پس بهتر است كار درست را همین حالا انجام دهید.   

اگر هر کدام تان از مراسم ناخشنود باشید، خیلی امکان دارد که آزرده شوید و این آزردگی بماند و دیر یا زود سر باز کند. 

دومین چیزی كه باید به خاطر داشت این است كه اگر دین باعث اختلاف نظر زیادی در برگزاری جشن ازدواج تان شود ممكن است بعدها مشكلات بزرگتری را هم به وجود آورد. البته برای برخی افراد دین تنها در موقعیت های خاصی مثل جشنها مهم است نه همیشه. اگر همسر آینده تان شما چنین ایده ای دارد اختلاف كنونی شما نشانگر اختلافهای آتی نخواهد بود. 

بسیار خوب، باید چه كار كنید؟ باید با هم کنار بیایید. منظورم این نیست كه جشنی كاملاً مذهبی یا كاملاً غیرمذهبی بگیرید. باید راه معتدلی را در پیش گیرید كه هر دوی تان را راضی كند و هیچ کدام فکر نکند که به او اجحاف شده است.  

نكته مهم این است كه ببینید هر كدام از شما واقعاً چه میخواهید. آیا طرف مذهبی ازدواج فقط میخواهد با برگزاری مراسمی دینی خانواده اش را خشنود كند اما برای خودش این موضوع اهمیت ندارد؟ اگر اینطور باشد باید ببینید چطور میتوانید به شیوه ای دیگر این خانواده ی مذهبی را خوشحال كنید. شاید بتوانید با جشنی كمتر دینی این كار را انجام دهید. به یاد داشته باشید كه این جشن در وحله ی اول برای شماست و بعد برای خانواده هایتان. بنابراین جشن ومراسم باید در وحله ی اول به گونه ای باشد که شما می پسندید. 

آیا طرف مذهبی خواهان برگزاری جشنی دینی است چون فکر می کند که تا بوده چنین بوده؟ روبرو شدن با چنین نگرش هایی مشكل است. این موقعیت خوبی است تا در مورد عقاید دینی دیرپا اما زاید بیشتر بحث و گفتگو کنید. در این مورد هم میتوانید پس از توافق جشنی كمتر مذهبی برگزار كنید. 

قضیه وقتی دشوارتر می شود که همسرتان عمیقاً معتقد باشد که ازدواج مطابق آئین های ویژه ی دینی برای مقبول و معتبر بودن ازدواج نزد خدا ضروری است. وقتی کسی بر پایه ی اعتقاد سرسختانه به دین خواهان ازدواج مذهبی باشد، نه بر پایه ی رسم و عادت، آنگاه رسیدن به توافق بسیار سخت تر می شود، اما چیزی از اهمیت آن کاسته نمی شود. 

یكی از راه های اجتناب از مجادله این است  كه بجای تمركز بر روی چیزهایی كه دوست ندارید روی چیزهایی كه شما را راضی و خوشحال میكند تمركز كنید. خوب است طرف غیرمذهبی برخی مؤلفه های قابل تحمل دینی را در مراسم بپذیرد؛ طرف مذهبی هم بپذیرد که می توان از برخی فاكتورهای مذهبی صرف نظر کرد.  

به جای تمرکز بر نقاط اختلاف، روی چیزهایی تمركز كنید كه شما را به هم نزدیک میكند. به این ترتیب نه تنها به راه حل میرسید بلكه رابطه و دوستی شما هم قویتر میشود. یكی از مهمترین اهداف مراسم ازدواج هم همین ایجاد حس نزدیكی است.

 بالای صفحه

خانواده های ما خواهان برگذاری مراسمی مذهبی هستند ولی ما این را نمی خواهیم

این حالت می تواند اولین موقعیتی باشد که در آن بیخدایی فرد در رابطه اش با خانواده ی همسرش تنشزا می شود. در طی دوران تأهل تان ممکن است با موقعیت های فراوان این چنینی روبرو شوید، اما موضوع مراسم ازدواج می تواند حادترین این رویارویی ها باشد. در نظر بسیاری از افراد، مذهبی بودن مراسم لازمه ی داشتن ازدواجی موفق است. به همین خاطر اگر با برگزاری مراسم دینی مخالفت کنید فکر می کنند که ازدواجتان ناپایدار خواهد بود. 

اگر همسرتان هم معتقد باشد که انجام مراسم دینی ازدواج ضروری است، آنگاه مسئله کاملاً فرق می کند که در بخش دیگری به آن پرداخته ایم. 

اما اگر دینی بودن مراسم برای همسر آینده ی شما بی اهمیت باشد یا حتی خواهان مراسمی متفاوت و کمتر سنتی باشد، پرسش این است كه چطور شما دو نفر ترجیح خود را بر ترجیح خانواده تان مقدم بشمارید.  

این پرسشی است كه بسیاری از زوجها با آن روبرو میشوند اما معمولاً این اختلاف نظر بر سر مسائل جزئی تر مانند تعداد مهمانها، انتخاب رنگها و شكل پذیرایی هم هست و ممكن است این موضوع ها هم مشاجره برانگیز باشند ولی مجادله بر سر دخالت دین در مراسم میتواند دشوارتر از اینها  باشد. 

بسیار خوب، با خانواده های که مراسم ازدواج مذهبی می خواهند چه كار كنیم؟ به یاد داشته باشید كه این مراسم در مرتبه ی اول متعلق به شماست و بعد خانواده و اقوام. این هم اشتباه است كه بگوییم اصلاً به آنها مربوط نیست زیرا ازدواج بیشتر یک مراسم اجتماعی است تا شخصی اما به هر حال شما دو نفر در اولویت هستید.  

به همین سبب باید برای خشنودی خود اولیت قائل شوید. این شما هستید كه بیش از همه با خاطره ی این جشن زندگی خواهید كرد و قرار است که این مراسم شادترین روز زندگی شما باشد. حال چه لزومی دارد كه این خاطره را با مراسمی دینی كه خواهان آن نیستید ناخوشآیند سازید؟ 

این مطلب ما را به نکته ی دومی می رساند که باید به خاطر داشت. اگرچه ممکن است نخواهید بر سر اصول و ارزش هایتان مصالحه کنید، اما باید آماده ی مصالحه و توافق در موارد جزئی باشید.  برگزاری جشنی عمومی و دعوت كردن خانواده به معنی این است كه بخشی از این مراسم متعلق به آنها هم هست. در غیر این صورت چرا یک مراسم کاملاً سیویل و غیردینی برگذار نمی کنید و مهمانان تان را به طور کتره ای انتخاب نمی کنید؟ 

اگر خانواده ها خواهان تلاوت آیات کتاب مقدس شان یا اجرای سرودی دینی هستند كه شما را ناراحت نمیكند، چرا با آن مخالفت كنید؟ به جز مواردی كه فكر میكنید با اصول شما مغایرت دارد، مخالفت با همه ی ارزشهای خانواده می تواند بی احترامی به آنها تلقی شود. چرا میخواهید آنها را به جشنی دعوت كنید كه در آن نادیده گرفته شوند و احساس تحقیر کنند؟ 

نكته سوم این است كه شما دو نفر باید پشتیبان هم باشید. البته یك زوج باید در شادی و غم هم شریک باشند و نهاد یگانه ای را تشکیل دهند. اگر نمیتوانید در این موقعیت جبهه ی واجدی تشکیل دهید، بعدها هم با مشكلات دیگری روبرو خواهید شد. پس لازم است از همین حالا در فكر حل این قبیل مشكلات باشید. 

شاید مقاومت در برابر خواسته های خانواده هایتان کار ساده ای نباشد. بخصوص اگر تقبل هزینه ی مراسم را بر عهده ی آنها باشد. اگر نگران از دست دادن حمایتهای مالی خانواه هستید شاید بهتر باشد دو جشن برگزار كنید، یك جشن خصوصی جمع و جور و مطابق میلتان و یك جشن عمومی بزرگ تر. ایستادگی بر سر اصول خود همواره آسان نیست، اما اغلب ضروری است. 

هنگامی كه خانواده (یا خانواده ها) ببینند كه شما پشت همسر آینده تان را خالی نمی کنید و بر خواسته هایتان پافشاری میكنید به سختی میتوانند بر شما فشار وارد کنند یا شما را وادار به انجام خواست خود کنند. همان طور که درست نیست که شما تمام خواسته های خانواده را نادیده بگیرید، درست نیست که آنها هم شما را تحت فشار بگذارند تا از خواسته ها و ایده هایشان پیروی کنید. بهترین راه مقاومت این است كه وحدت خود را با همسرتان حفظ کنید و تا حد امکان از هم حمایت کنید.

 بالای صفحه

آیا امکان ازدواج غیر دینی برای بیخدایان وجود دارد؟

بله! گزینه های مختلفی برای برگزاری مراسم غیرسنتی و غیردینی وجود دارد. برخی مراسم هم غیردینی هستند و هم فاقد تشریفات؛  برخی دیگر تشریفات را دارند اما فاقد مؤلفه های دینی هستند. در ضمن مراسمی هم هست كه اسماً و ظاهراً دینی هستند ولی در عمل مؤلفه ی دینی ندارند. 

اولین گزینه برگزاری مراسمی کاملاً سیویل [غیردینی] است که در حضور یك مرجع قانونی  انجام می گیرد. فقط لازم است شما چند نفر شاهد حاضر کنید. این شهود می توانند از هر اعتقاد و آئینی باشند. در چنین مراسمی هیچ فاكتور دینی حضور ندارد و مانند نوعی سوگند و ثبت عقد است. برخی از بیخداها این شیوه را مناسب می یابند. 

البته چنین مراسمی فاقد خیلی از تشریفاتی است که بسیاری ( از جمله بیخدایان) برای مراسم ازدواج ضروری می شمارند. به همین خاطر عجیب نیست که عده ی نسبتاً کمی از زوج ها این شیوه را انتخاب می کنند. 

اغلب زوج ها خواهان انجام تشریفاتی ویژه هستند تا گذار از تجرد به تأهل را خاطره انگیز کند. به همین دلیل بسیاری از غیرمذهبی ها علاوه بر ازدواج ساده ی سیویل، آداب و تشریفاتی را هم به جا می آورند.  

برخی از مراسم ازدواج هم هست که نام دینی دارند یا دینی به نظر میرسند ولی در واقع این طور نیستند. ممكن است جشن در كلیسا برگذار شود و برخی از مراسم متعارفی كه صبغه ی دینی دارند نیز به جا آورده شود ولی خواندن آیات کتب مقدس و سرود دینی اجرا نشود و مراسم کلاً حالتی سكولار داشته باشد. 

در نهایت گزینه هایی وجود دارند كه فارغ از هر جنبه ی دینی برگزار میشوند و حتی ظواهر دینی نیز از مراسم حذف می شود اما برنامه چندان ساده و بی تشریفات نیست. چنین مراسمی را غالباً "مراسم اومانیستی" [انسانگرا] می خوانند. در این مراسم سوگند ازدواج  یا توسط زوج یا توسط مشاور انسانگرای مراسم نوشته و قرائت میشود. محتوای این سوگند راجع به عشق و تعهد است نه خدا و دین. برخی از تشریفات ها این مراسم (مانند شمع روشن کردن)  قبلاً مضمون دینی داشتند ولی اكنون سیمایی سكولار یافته اند. 

اقبال بیخدایان غربی به برگزاری مراسم ازدواج انسانگرایانه فزاینده است. این مراسم دارای همان تأثیرات عاطفی و روانی هستند که از مراسم دینی انتظار میرود، بدون اینکه زوج خود را پایبند به شعائر و آداب مراسم دینی کنند. همچنین به علت شباهت ظاهری آن با مراسم دینی، راحت تر می توان خویشاوندان دیندار را هم راضی نگه داشت.

 بالای صفحه

من به یک جشن ازدواج مذهبی دعوت شده ام

اگر مسئله فقط دعوت به شرکت در مراسم ازدواجی باشد که به شیوه ی مذهبی برگزار می شود دلیل چندانی برای نرفتن وجود ندارد. مذهبی بودن مراسم نباید باعث منصرف شدن شما از رفتن بشود مگر اینكه مراسم مذهبی طولانی و خسته كننده باشد یا اینكه مجبور به شركت در مناسکی شوید كه از آنها خوشتان نمی آید. برخی از مراسم دینی حالت افراطی دارند و ممكن است شما تمایلی به  حضور در آنها نداشته باشید. 

اما معمولاً منظور دعوت كنندگان نباید عرضه ی دین به شما نیست ( و شما هم نباید چنین برداشتی داشته باشید). قاعدتاً شما برای نشان دادن محبت و احترام خود به عروس و داماد به جشن می روید نه تأیید عقاید دینی آنها.  

عقاید شخصی شما نباید خللی در محبت و احترام تان به دیگران ایجاد كند، دست کم تا وقتی که آنان قصد نداشته باشند که عقاید خود را به شما تحمیل کنند.  

رد كردن دعوت پیغامی منفی به دنبال دارد و به این معنی است كه شما آنها را (به دلیل دین شان) بی اهمیت می شمارید. دعوت كنندگان رد دعوت شان را به عنوان رد شخصیت خودشان تلقی می کنند. شاید این افراد واقعاً برای شما مهم نباشند ولی اگر مهم هستند باید توجه كنید كه با این عمل به صورت ناخواسته چنین پیامی را به آنها ندهید.   

اما وقتی شرکت در آئین های دینی هم در کار باشد، تصمیم گیری دشوارتر می شود. در این حالت موضوع جنبه ی شخصی می یابد و شما باید بر پایه ی باورهای خودتان و بر پایه ی سرشت آئین هایی که قرار است در آن شرکت کنید تصمیم بگیرید. شاید فکر خوب باشد که چنین دعوت هایی را هم بپذیرید و با این کار به زوج ادای احترام کنید، مگر اینکه آئین های مراسم آنها کاملاً با باورهای شخصی تان در تضاد باشد.  

مسلماً شرکت در مراسم متعارف ازدواج چندان سخت نیست که با معتقدات اغلب بیخدایان ناسازگار از آب درآید. حتی هنگامی که مراسم خیلی مذهبی است، به ندرت پیش می آید که شما مجبور شوید نقش فعالی در اجرای مناسک دینی ایفا کنید. معمولاً اجرای این مناسک مختص عروس و داماد است.  

رقص، خوردن و نوشیدن، و لذت بردن از مراسم ازدواج که هر روز پیش نمی آید. مسلماً اهمیت ازدواج بسیار فراتر از دین است. پس چرا این مراسم را از دست بدهید و از اجتماع کناره بگیرید؟  این مراسم بقیه را خوشحال می کند، پس شما هم کنج انزوای خانه تان ننشینید.

 بالای صفحه

ادامه >> بیخدایان و تاهل

(دریافت فایل پی دی اف)

 

فهرست

كودكان بیخدا در برابر خانواده های مذهبی

 - دین، بیخدایی و ارزشهای خانوادگی: آیا حفظ ارزشهای خانوادگی نیازمند دین و خدا است؟

- كودكان بیخدا و فرهنگ دینی خانواده: بیخدایان باید چه كار کنند؟

- دعوت شدن به مراسم و مكانهای دینی

- وقتی خانواده شما دین را به كودكانتان تحمیل میكنند چه اتفاقی می افتد؟

- حضور در مراسم دینی

آشكار كردن بیخدایی نزد خانواده

- مشكلات اظهار بیخدایی در خانواده

- برخود با تعصبات ضد بیخدایی

- چگونه بیخدایی خود را در خانواده آشكار كنیم؟

- اگر اعضاء خانواده از بیخدایی من ناراحت شدند چه كار كنم؟

- اگر خانواده گفت كه شما فقط وارد یك مرحله ی خاص شده اید چه كار كنم؟

- اگر خانواده از من خواست كه بیخدایی خود را از دیگران پنهان کنم چه كار كنم؟

- اگر خانواده از من خواست كه بیخدایی خود را از دیگران پنهان کنم چه كار كنم؟

- اگر خانواده از من خواست كه هنوز هم به كلیسا بروم چه كار كنم؟

- اگر خانواده اظهار كرد كه شما تاثیر بدی بر دیگران میگذارید چه كار كنید؟

- اگر خانواده بکوشد مرا به دین خویش برگرداند چه کار کنم؟

- آیا آشكار كردن بیخدایی در خانواده ارزش ریسک كردن دارد؟

 

آشكار كردن بیخدایی نزد دوستان و همسایه ها

- مشكلات آشكار شدن بیخدایی در نزد دوستان و همسایه ها

- حفظ كردن رابطه با مردم

- اگر مردم مرا نادیده گرفتند چه كار كنم؟

- اگر مردم بدرفتاری پیش گرفتند چه كار كنم؟

- مقابله با عقاید و تعصبات ضد بیخدایی

رویارویی با تبلیغات دینی

- یافتن زمینه های مشترك غیردینی

- چهره ی مثبت بیخدایی و آزاداندیشی را نشان دهید

- اگر دوستان قدیمی را از دست دادید دوستان جدیدی پیدا كنید

- آیا آشکار کردن بیخدایی خود نزد دوستان و همسایگان ارزش ریسك دارد؟

 

 بیخدایان و همکاران

- مشكلات آشكار شدن بیخدایی در محل كار

- برخورد با تعصبات ضد بیخدایی در محل كار

- برخورد با تبعیض های ضد بیخدایان در محل كار

- برخورد با تبلیغات دینی در محل كار

- برخورد با فشارهایی كه شما را مجبور میكند كه صدقه ی دینی بدهید

- برخورد با نشانه های دینی در محل كار

- برخورد با بحث های دینی در محل کار

- برخورد با مناسک دینی در محل كار

- ترویج بیخدایی یا شك گرایی در محل كار

- آیا آشكار كردن بیخدایی در محل كار ارزش ریسك كردن دارد؟  

بیخدایان و مراسم ازدواج

بیخدایان و تاهل

- آیا یك بیخدا میتواند با یك خداباور ازدواج كند؟

- اهمیت احترام و رواداری

- تفاوت باورهای دینی و غیر دینی

- آیا یک زوج بیخدا سازگارتر از زوجی بیخدا-خداباور هستند؟

- من وقتی كه ازدواج كردم فردی دیندار بودم اما حالا دچار شك شده ام

- همسرم پس از ازدواجمان مذهبی تر شده است

- بستگان همسرم نمیدانند كه بیخدا هستم، آیا باید به آنها بگویم یا نه؟

- بستگان همسرم حرفهایی علیه با بیخدایی میزنند، باید چه كار كنم؟

  مطالب  دیگری درباره ی بیخدایی

- پیرامون بیخدایی

بیخدایی 101

- اسطوره ی بیخدایی

- بیخدایی و لاادریگری

- هفت سوء تفاهم رایج درباره ی بیخدایی

خانه | بالا

 

 

 

Free Web Hosting