خانه | بالا

اختلاف نظر بر سر تعریف بیخدایی

 پرسش:

اگر بیخدایی مفهومی چنین بنیادی است، چرا این قدر بر سر تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد؟

 

پاسخ:

بحث های پرسروصدایی بر سر تعریف بیخدایی در گرفته است. بعضی  تئیست ها اصرار داشته اند که بیخدایی را باید به معنای بسیار محدود آن یعنی انکار وجود هرگونه خدایی (یا کفر)، تعریف نمود. هنگامی که تئیست ها به سادگی این تعریف از بیخدایی را پیش فرض می گیرند، سوءتفاهم ها و سوءتعبیرهای بسیاری در بحث و جدل هاشان با بیخدا ها پیش می آید.  چرا چنین خطاهایی رخ می دهد؟ چرا برخی از تئیست ها اصرار دارند که معنای وسیع بیخدایی اصلاً صحت ندارد؟ چه بسا برخی تئیست ها تصور می کنند که چون آنها مدعی وجود خدا هستند، هرکسی که با آنها موافق نباشد باید درست ادعایی خلاف آنها داشته باشد، یعنی  مدعی باشد که خدا وجود ندارد – که این سوءتعبیر علاوه بر اینکه مغالطه ای منطقی است، نشانگر چگونگی عملکرد باورهای آدمی نیز هست. مسئله ی دیگری که بسیاری بیخدا ها با آن مواجه می شوند این است که بسیاری از  لغت نامه ها هم تعریف کامل و مناسبی از بیخدایی به دست نمی دهند.

 

با نگاهی به یک لغت نامه ی کوچک و یافتن معنای بیخدایی فوراً می توان پیش داوری و تعصبی را  که علیه بیخدایی  وجود دارد دریافت. اغلب با معانی "کُفر" و "الحاد" برای بیخدایی مواجه می شویم.

 

خوشبختانه، لغت نامه های بزرگ تر و جامع تر تعاریف دقیق تری از بیخدایی بدست می دهند.. می توان مردم را ترغیب کرد که هنگام استفاده از لغت نامه های ضعیف توجه داشته باشند که چه بسا در لغت نامه های بزرگ تر و جامع تر می توان تعاریفی از واژه ها یافت که در واژه نامه های  مختصر یافت نمی شوند. اگر کسی مشتاق به یافت معادل ها و معانی دقیق واژگان  باشد، باید توجه کند که، مثلاً، فرهنگ جامع انگلیسی آکسفورد از نسخه های جیبی آن  معتبر تر و مفیدتر است.

 

متأسفانه، همه ی کسانی که در مورد بیخدایی به بحث می پردازند دارای صداقت روشنفکری نیستند. لذا، یک دلیل دیگر اصرار بر این که فقط معنای محدود بیخدایی درست است، این است که این افراد می خواهند  زحمت اثبات را  از دوش خود بردارند. روشن است که اگر بیخدایی صرفاً عدم باور به وجود هرگونه خدایی باشد، آنگاه زحمت اثبات تنها بر دوش تئیست هاست. اگر تئیست نتواند نشان دهد که باورش معقول و موجه است، آنگاه باور بیخدا خود به خود معقول و موجه خواهد شد.

 

همچنین تئیست ها به خطا  توجه خود را تنها معطوف به خدای خاصی کنند که بدان باور دارند، و از درک این نکته بازمی مانند که توجه بیخدا ها معطوف به آن خدای خاص نیست. بیخدایی باید شامل عدم باور به همه ی خدایان است و نه یک خدای خاص -  و اغلب، بیخدا ها در مورد خدایان مختلف، مواضع مختلفی دارند که این مواضع  به سرشت آن خدای مورد بحث بر می گردد.

 

پس هنگامی که کسی مدعی می شود که شخصی بیخدا است "چون منکر وجود خداست" می توانیم خطا و سوءتفاهم رهیافت او به گزاره های مورد بحث را دریابیم. نخست اینکه، "خدا" تعریف نشده است، پس نظر بیخدا در مورد آن را نمی تواند خود به خود معلوم فرض کرد. تئیست نمی تواند صرفاً ادعا کند که منظور بیخدا با منظور او یکی است. دوم اینکه، درست نیست که فارغ از اینکه خدای مورد نظر چه جور خدایی است، بیخدا به طور اتوماتیک منکر آن باشد. ممکن است مفهوم مورد نظر خدا چنان ناهمساز (متناقض) باشد که باور به آن نه قابل توجیه باشد و نه قابل انکار.

 

در واقع، بسیاری از تبادل نظر های میان تئیست ها و بیخدا ها بدین خاطر عقیم مانده که هیچ کدام از طرفین  زحمت این را به خود نداده که ابتدا منظورش از واژه ی "خدا" را روشن کند.  تا معنای "خدا" روشن نشود، امکان بحث جدی، سازنده  یا عقلانی وجود ندارد. تا ندانیم که منظور تئیست از "خدا" چیست، هرگز نخواهیم توانست در مورد درستی باوری که مدافع آن است داوری کنیم. تنها هنگامی که بدانیم که منظور تئیست از خدا چیست، خواهیم توانست جداً این مفهوم را نقد کنیم.

 

پرسش:

لغت نامه های جدید چه تعاریفی از بیخدایی ارائه می دهند؟

پاسخ:

در تعریف بیخدایی، مضمون مشترکی که در همه ی واژه نامه ی خوب می توان یافت "بی باوری" است. هنگامی که نظر دقیق تری به واژه ی "بی باوری" بیندازیم، دو معنای متفاوت برای آن تشخیص می دهیم: معنای منفعل و معنای فعّال. د رمعنای منفعل، "بی باوری" صرفاً به معنای "نبود باور" است – به این معنا فرد بی باور کسی است که صرفاً درستی ادعایی را نپذیرد بدون اینکه پیش تر رود و مدعی شود که خلاف آن ادعا درست  است. ادامه...

 

 بیخدایی 101

 بیخدایان  چه کسانی هستند؟

آیا مردم بیخدا شدن را انتخاب می کنند؟

چرا مردم بیخدا می شوند؟

شما چرا بیخدا هستید؟

آیا بیخدا ها همگی آزاداندیش هستند؟ آزاداندیشی چیست؟

آیا بیخدایان  معقول تر از خداباوران هستند؟

شما اتئسیت ها از چی اینقدر عصبانی هستید؟

آیا بیخدا بودن فایده ای هم دارد؟

اگر بیخدایان اشتباه کنند و خدایی باشد چی؟

چرا بیخدا شدن را بررسی کنم؟

آیا اشخاص معروفی هم بیخدا بوده اند؟ 

باور داشتن و بی باوری چه فرقی دارند؟

بیخدایی  با اگنوستیسیم چه تفاوتی دارد؟

آیا بیخدایی یک جور دین است؟

آیا بیخدایی ضد دین است؟

چرا بیخدا ها با خداباوران بحث می کنند؟

زحمت اثبات ادعا بر دوش کیست؟ بیخدا یا خداباور؟

 

 

 

 

 

خانه | بالا | بیخدایی و لاادریگری | تعاریف بیخدایی | اختلاف تعاریف

Free Web Hosting