زحمت اثبات ادعا بر عهده ی کیست؟ بیخدا یا خداباور؟ |
پرسش: "زحمت اثبات" چیست؟ آیا خداباوران باید ثابت کنند که خدایشان وجود دارد؟ پاسخ: مفهوم "زحمت اثبات" در بحث ها بسیار حائز اهمیت است – این زحمت بر دوش هر طرف بحث که باشد، اوست که باید ادعاهایش را به طریقی "ثابت کند". اگر زحمت اثبات بر دوش فرد نباشد، کارش در بحث بسیار آسان تر می شود: تنها لازم است که ادعای طرف مقابل را بشنود، سپس آن بپذیرد یا ایراد بگیرد که از چه جهت آن دلایل یا شواهد آن نادرست یا نارسا هستند. بنابراین، جای شگفتی نیست که بسیاری از مباحثه ها، از جمله بحث های میان بیخدا ها و خداباوران ها، شامل این بحث ثانوی هم هست که زحمت اثبات برعهده ی کیست و چرا. هنگامی که مباحثه گران نتواند بر سر این موضوع به توافق برسند، دنبال کردن بحث و به نتیجه رساندن آن بسیار دشوار می شود. بنابراین، اغلب شایسته است که در ابتدای بحث بکوشیم تعیین کنیم که زحمت اثبات بر عهده ی کیست. نخستین نکته ای که باید به خاطر داشت این است که اصطلاح "زحمت اثبات" قدری افراطی تر از چیزی است که در عمل مورد نیاز است. این عبارت چنین القا می کند که انگار مدعی باید بدون هرگونه شک و تردیدی درستی ادعایش را ثابت کند؛ اما این وضع به ندرت پیش می آید. درست تر آن است که بگوییم "زحمت تأیید" ادعا با کیست – نکته ی اصلی این است که شخص باید نکاتی برای تأیید سخنانش ارائه دهد. این موارد می تواند شواهد تجربی، استدلال های منطقی، و یا حتی شواهد ایجابی (مثبت) باشند. اینکه چه نوع نکات مؤیدی را باید ارائه داد کاملاً بستگی به سرشت ادعای مورد بحث دارد. برخی مدعاها ساده تر هستند و ارائه ی تأیید برایشان سهل تر است – اما در هر حال، ادعایی را که فاقد هر گونه تأیید و پشتیبان باشد نمی توان به عنوان باوری عقلانی پذیرفت. پس، هرکس که ادعایی می کند که آن را معقول می شمارد و انتظار دارد که دیگران آن را بپذیرند، باید گونه ای شواهد ارائه دهد. نکته ی اساسی تری که باید به خاطر داشت این است که زحمت اثبات همواره بر عهده ی شخص مدعی است و نه شخص شنونده ی ادعا که ممکن است در ابتدا باور به آن ادعا نداشته باشد. پس، این نکته در عمل بدین معناست که زحمت اثبات ادعای وجود خدا بر عهده ی تئیست است، و نه بیخدا. شاید تئیست و بیخدا بر سر بسیاری مسائل توافق داشته باشند، اما تئیست است که ادعای اضافی وجود خدا را مطرح می کند. این ادعای اضافی نیازمند تأیید و پشتیبانی است، و ارائه ی تأیید های عقلانی و منطقی برای یک ادعا شرط بسیار مهمی است. روش شناسی شکاکیت، اندیشه ی انتقادی، و استدلال منطقی به ما امکان تمایز نهادن میان ادعاهای معقول و یاوه را می دهند؛ هنگامی که کسی این روش شناسی را کنار بگذارد، دیگر هیچ بهانه ای برای عقلانی شمردن بحث خود ندارد. با این حال، اغلب این اصل که زحمت اثبات بر عهده ی مدعی است نقض می شود، و نامعمول نیست که از کسی بشنویم که:"خوب، اگر باور نداری، ثابت کن که من اشتباه می کنم." انگار که اثبات نشدن خلاف یک ادعا به معنای درستی آن است. اصلاً این طور نیست – در واقع، این مغالطه ایست که به نام "حواله ی زحمت اثبات" یا مغالطه ی توسل به جهل خوانده می شود. اگر کسی ادعایی می کند، مجبور است که آن را ثابت کند؛ و دیگران مجبور نیستند که نادرستی آن را ثابت کنند. اگر مدعی نتواند ادعایش را ثابت کند، آنگاه بی باوری به آن ادعا خود به خود موجه می شود. می توانیم تعبیر این اصل را در نظام قضایی ایالات متحده ببینیم که در آن متهم به جرم تا وقتی که اتهام اش به اثبات نرسیده مبرّا محسوب می شوند (اصل بر برائت است) و زحمت اثبات ادعای مجرم بودن فرد بر عهده ی مدعی (دادستان) است. به لحاظ فنّی، دفاع از یک پرونده ی جنائی نیاز به هیچ کاری ندارد – و گاهی، هنگامی که دادستان به خوبی از پس وظیفه اش بر نمی آید، می بینیم که وکلای مدافع بدون فراخواندن هیچ شاهدی به محکمه تنها نظاره گر هستند زیرا احضار شهود را غیرضروری می یابند. در چنین مواردی شواهد مؤید ادعاهای دادستان چنان به وضوح ضعیف اند که نقض آنها فاقد اهمیت شمرده می شود. با این حال، در واقع به ندرت چنین چیزی رخ می دهد. اغلب اوقات مدعیان چیزی برای ارائه دارند – در این صورت چه باید کرد؟ در این صورت زحمت اثبات به وکیل مدافع محول می شود. کسانی که شواهد ارائه شده را نمی پذیرند باید دست کم نشان دهند که رای حصول یک باور عقلانی تأییدهای ارائه شده کافی نیستند. این مطلب می تواند تنها با یادآوری نقایص شواهد مطرح شده هست (رویه ای که وکلای مدافع اغلب پیش می گیرند)، اما بخردانه تر آن است که برهان نقضی هم طرح شود. برهانی که شواهد را بهتر از ادعای مدعی تبیین کند. (جائی که وکیل مدافع برمی خیزد و حقیقت واقعه را مطرح می کند). فارغ از اینکه ساختار پاسخ دقیقاً چه باشد، مهم این است که به خاطر داشته باشیم که گونه ای پاسخ دهی لازم است. "زحمت اثبات" مفهومی ایستا نیست که همیشه بر عهده ی یک طرف مباحثه باشد؛ بلکه چیزی است که با پیشرفت بحث، و ارائه برهان ها و برهان های نقض، به درستی میان طرفین بحث جابجا می شود. البته شما اصلاً مجبور نیستید که ادعای خاصی را صادق بدانید، اما اگر تأکید دارید که آن ادعا معقول یا موجه نیست، باید توضیح دهید که چگونه و چرا.
|