تعریف بیخدایی در کتاب های مرجع دینی
|
کتاب های مرجع چگونه بیخدایی را تعریف می کنند؟ آثاری که در ذیل از آنها نقل قول می شود، همگی مراجع تخصصی هستند که هدف شان ارائه ی اطلاعات عمومی به خوانندگان عام نیست، بلکه، دادن اطلاعاتی تخصصی در مورد موضوعات خاصی مانند دین، جامعه شناسی، یا دیگر علوم انسانی است. ارزش این منابع در آن است که نشان می دهند متخصصان رشته های تخصصی گوناگون در مورد بیخدایی چگونه می اندیشند. چنان که خواهید دید، اغلب از آنها معنای وسیع تر بیخدایی ایفاد می شود و و نه معنای محدود آن.
تعریف بیخدایی در آثار مرجع دینی
- واژه نامه ی نوین دین New Dictionary of Religions, edited by by John R. Hinnells. بیخدایی: بی باوری به وجود هر گونه خدا یا خدایان. بیخدایی می تواند به صور ذیل باشد: (الف) نفی جزمی باورهایی خاص، مانند: باور به تئیسم؛ (ب) شکاکیت نسبت به همه ی مدعاهای دینی؛ یا (ج) اگنوستیسیم: دیدگاهی که مطابق آن انسان ها هرگز نمی توانند به یقین معرفت دینی حاصل کنند (مثلاً، بدانند که آیا خدا وجود دارد یا خیر). یک بیخدایی ممکن است معتقد باشد که باور به خدا کاذب است، غیر عقلانی است، یا بی معناست.
اگرچه تعریف بالا به اشتباه اگنوستیسیم را متمایز از تئیسم و اغلب صور بیخدایی محسوب می کند، اما با این حال می پذیرد که بیخدایی تنها انکار وجود خدایان نیست. در عوض، این تعریف از بیخدایی، چشم پوشی یا جهل به مدعاهای تئیستی را نیز جزو بیخدایی می شمارد.
- دانشنامه ی آمریکایی تاریخ دین Encyclopedia of American Religious History, by Edward L. Queen, Stephen R. Prothero, and Gardiner H. Shattuck بیخدایی: به معنای تحت اللفظی کلمه: فقدان باور به خدا، این دیدگاه همواره در فرهنگ آمریکایی در اقلیت قرار داشته است.
اگرچه مؤلفان چندان چیزی در باره ی بیخدایی نگفته اند، اما مشخصاً آن را فقدان باور به وجود خدا توصیف کرده اند. چنین فقدان باوری هم بی باوری و هم انکار وجود خدا را شامل می شود.
- واژه نامه ی دین هارپر کالینز The HarperCollins Dictionary of Religion, edited by by Jonathan Z. Smith and William S. Green بیخدایی: یونانی a-theos،" بی- خدا" موضعی انتقادی نسبت به الوهیت. برای مثال، مدافعان باستانی بیخدایی، یونانیان و مکتب اتمیست ها در فلسفه، منکر احتمال وجود خدایان نبودند اما منکر نامیرایی و جاودانگی بودند. در نظر اتمیست ها، اگر خدا وجود داشته باشد تنها صورت والاتری از حیات طبیعی است. بودیسم نیز خدایان را از چرخه ی کارمایی تجسد (reincarnation)کنار نمی نهد. بیخدا ها ی ناتورالیست مدرن اخلاف اتمیست ها هستند، اما از آنان پیش تر می روند و وجود هرگونه موجود فراطبیعی در جهان را، به هر شکل و صورت و معنایی، منکر می شوند. در نظر آنان، انگاره های فراطبیعی صرفاً بازتاب فهم ناقص آدمی از واقعیاتی هستند که بر اندیشه بشر نامکشوف مانده اند. در عمل، بیخدایی بیانگر شیوه ی زیستی است که که بدون اتکا به هرگونه واقعیت فراطبیعی پی گرفته شود. بیخدایی اگزیستانسیال یک صورت ایجابی از آموزه ی بیخدایی است که مطابق آن اگر انسان ها حقیقتاً در جهان آزاد هستند، پس ضرورتاً خدایی وجود ندارد زیرا وجود خدا آزادی بشر را محدود می کند. اگنوستیسیم: یونانی.agnos، "ندانستنی" دیدگاهی که مطابق آن شواهد کافی برای دانستن یقینی وجود یا عدم وجود خدا، و در پی آن، بقای روح وجود ندارد. کارکرد اگنوستیسیم نوعی میانه گیری روشنفکرانه میان تئیسم و بیخدایی است. این واژه در سال 1869 ابداع شد. در آن دوره بحث و جدل های ویکتوریایی میان مؤمنان به دیدگاه انجیلی و داروینیسم که تازه پا به عرصه ی علم و کیهان شناسی نهاده بود باب بود.همچنین، قسمی از اگنوستیسیسم دینی هم هست، که معتقد به جهل ما به سرشت رازآلود الاهی است.
در تعریف بالا، نخست بیخدایی صرفاً به عنوان انکار وجود خدایان مطرح می شود، اما در ادامه، بیخدایی را "در عمل" تنها فقدان باور به "واقعیت فراطبیعی" محسوب می کند.
تعریف بیخدایی در آثار مرجع غیردینی
|