خانه | بالا

تعریف بیخدایی در واژه نامه های آن لاین

Yourdictionary.com  

atheism

بیخدایی: 1. (در قدیم): کفر، الحاد 2a. بی باوری به وجود خدایان 2b. آموزه ای که می گوید خدایی وجود ندارد.

اگنوستیک: شخصی که معتقد است که حقیقت غائی (مثلاً خدا) ناشناختنی است و چه بسا نادانستنی باشد. در معنای وسیع: کسی که نه معتقد به وجود خداست و نه عدم آن.

بی باوری: معنای متعدی: اعتقاد به بی ارزش بودن یک باور؛ باور نداشتن. معنای لازم: نفی یا خودداری از پذیرش باور.

 

 

Dictionary.com 

atheism

بیخدایی: بی باوری یا انکار وجود خدا یا خدایان. آموزه ای که مطابق آن هیچ خدایی نیست. کفر، الحاد.

اگنوستیک: کسی که معتقد است که معرفت به وجود خدا ناممکن است.کسی که در مورد وجود خدا شک دارد اما حقیقتاً خود را بیخدا نمی خواند.

بی باوری: معنای متعدی: به چیزی باور نداشتن؛ انکار؛ معنای لازم: خودداری یا عدم پذیرش باور.

 

 

M-W.com  

atheism

بیخدایی: 1. (در قدیم): کفر، الحاد 2a. بی باوری به وجود خدایان 2b. آموزه ای که می گوید خدایی وجود ندارد.

بی باوری: معنای متعدی: اعتقاد به بی ارزش بودن یک باور؛ باور نداشتن. معنای لازم: نفی یا خودداری از پذیرش باور.

 

واژه نامه های اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم

واژه نامه های میانه ی قرن بیستم

 

 

 بیخدایی 101

خانه | کتاب مرجع غیردینی | واژه نامه های قرن 19-20 | نیمه ی قرن 20 | واژه نامه های آن لاین | کتاب های مرجع | بیخدایی-تعریف آزاداندیشان | بیخدایان معاصر | بیخدایان متأخر | بیخدایی-الاهیدان

Free Web Hosting