تعریف بیخدایی در واژه نامه های اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم
|
1903، واژه نامه ی بین المللی انگلیسی وبستر:( شامل مدخل های سال های 1864،1879 و1884) (Webster's International Dictionary of the English Language, 1903) atheism بیخدایی: 1. بی باوری به خدا یا انکار وجود خدا، یا یا موجود ماوراءطبیعی متعالی 2. بی خدایی اگنوستیسیسم: آموزه ای که مدعی جهل، نه تأیید و نه انکار چیزی باشد. به ویژه در الاهیات: آموزه ای که می گوید وجود خدایی شخص وار(Personal)، جهانی نادیدنی و غیره را نه می توان تأیید کرد و نه ردّ، چون ذهن آدمی ضرورتاً محدود است (که گاهی این نظر را به هامیلتن یا مانسل نسبت می دهند) یا چون شواهد و داده ها ی کافی فیزیکی برای رسیدن به یک نتیجه گیری متقن وجود ندارد (مکتب هربرت اسپنسر حامی این دیدگاه محسوب می شود)- اگنوستیسیسیم بر خلاف شکاکیت دگماتیک و تئیسم دگماتیک است. بی باوری: باور نداشتن؛ نپذیرفتن عقیده به چیزی؛ چیزی را صادق یا حقیقی ندانستن.
توجه کنید که در این واژه نامه ی قدیمی، تنها به "خدا" استناد می شود و نه "خدایان" در حالت کلی – این نشانگر فهم عام غربی از تئیسم است.
Everybody's Dictionary, 1912. atheism بیخدایی: بی باوری به وجود خدا اگنوستیک: کسی که منکر باشد که بشر بتواند هرگونه معرفتی به سرشت غایی چیزها کسب کند؛ کسی که وجود یک خدای شخص وار را نه تأیید کند و نه ردّ؛ صفت> اعتقاد به آموزه ی اگنوستیسیم، بیان جهل.
Webster's International Dictionary, 1926 atheism اگنوستیسیسم: آموزه ای که مطابق آن نه سرشت وجود خدا و نه سرشت غائی جهان (یعنی اینکه مادی است یا ذهنی) دانستنی نیست. بی باوری: باور نداشتن؛ نپذیرفتن باور یا اعتقاد به چیزی. بی باور: کسی که فاقد باوری است؛ کسی که باوری ندارد، به ویژه در زمینه ی آموزه های دینی
The New Century Dictionary, 1927 atheism بیخدایی: [مشتق از واژه ی یونانی atheos، بدون خدا]، آموزه ای که می گوید خدایی وجود ندارد؛ بی باوری به وجود خدا (یا خدایان)- همچنین، بی خدایی زندگانی. اگنوستیک: [مشتق از واژه ی یونانی agnostos، ناشناختنی، نادانستنی]، کسی که معتقد است که علت غائی (خدا) و سرشت ذاتی چیزها دانستنی یا شناختنی نیست، یا اینکه معرفت بشر محدود به تجربه است. بی باور: متضاد باورمند؛ بی اعتقادی به قابل اعتماد بودن یا صدق چیزی. بی باوری: باور نداشتن به چیزی؛ ردّ اعتقاد؛ چیزی را غیرقابل اعتماد یا کاذب دانستن؛ فاقد باوری بودن؛ به ویژه فقدان باور به قیامت.
تعریف بالا " آموزه ای که می گوید خدایی وجود ندارد" را ابتدا می آورد و سپس "بی باوری" را ذکر میکند. واژه نامه ها در تقدم و تأخّر نهادن میان این دو مفهوم با هم تفاوت دارند. اما در واژه نامه ها ی بزرگ تر و جامع تر که اخیراً چاپ شده اند اغلب بی باوری در ابتدا ذکر شده است. واژه نامه های میانه ی قرن بیستم
|