ذهنیت گرایی: این که کسی باور یا خواسته ای دارد، شاهدی بر درستی آن گرفته می شود.
توسل به اکثریت: این که عده ی زیادی به درستی گزاره ای باور دارند، شاهدی بر درستی آن گرفته می شود.
توسل به عواطف: تلاش برای پذیراندن گزاره ای برپایه ی عواطف.
توسل به زور
: پذیراندن گزاره ای با تهدید.
توسل به مرجعیت: به کارگیری گواهی افراد به عنوان شاهد درستی یک گزاره، هنگامی که شرایط باورپذیری ارضا نشوند، یا استفاده از چنان گواهی هایی نامناسب باشد.
شخص ستیزی: استفاده از یک خصیصه ی منفی گوینده به عنوان شاهدی بر اینکه اظهارات او نادرست، یا برهان اش ضعیف است.
مصادره ی به مطلوب (برهان دوری): تلاش برای پشتیبانی از یک گزاره با برهانی که همان گزاره از مقدمات اش است.
تعاقب: این واقعیت که رخدادی پیش از دیگری واقع شده، به عنوان شرطی کافی برای اینکه اولی علت دومی است گرفته می شود.
شق کاذب: حذف بی توجیه احتمالات مرتبط.
توسل به جهل: استفاده از فقدان شواهد به نفع یک گزاره، به عنوان شاهدی بر درستی گزاره ی نقیض آن.
بی ربطی: تلاش برای پشتیبانی از یک گزاره توسط شواهدی نامربوط.