خانه | بالا

کتاب "لائیسیته چیست؟" > بخش پنجم

 

كشور های كاتولیك - منطق لائیسیزاسیون

 

اسپانیا 

لائیسیته در اسپانیا پس از سقوط رژیمی كه مذهب رسمی كشور را كاتولیك اعلام كرده بود، فرانكیسم، برقرار می شود.

لائیسیته در اسپانیا محصول اراده ای بود كه می خواست مناسبات دولت و كلیسا را با تفاهم و به دور از درگیری های گذشته میان طرفداران و مخالفان روحانیت سالاری، حل نماید.

این تعارضات در سال 1930 به نقطه ی اوج خود می رسند، زمانی كه جمهوری خواهان قانون اساسی سال 1912 را باطل اعلام می كنند. در آن جا آمده بود: 

"مذهب ملت همیشه و تا ابد مذهب كاتولیك، این تنها مذهب راستین خواهد بود. ملت حافظ مذهب كاتولیك است و هر مذهب دیگری را غیر قانونی اعلام می كند."

در آن هنگام، در مبارزه با اتحاد مقدس ارتجاع-كلیسا، جمهوری خواهان راه و روش رادیكالی بر علیه كلیسا و دین در پیش می گیرند: مصادره ی اموال و دارایی های كلیسا، ممنوع كردن فِرَق مذهبی، بستن مدارس دینی و حتی قانون گذاری در باره ی «نبود خدا». بدین سان مبارزه ی جمهوری خواهان لائیك علیه طرفداران حاكمیت كلیسا تا لغو «قانونی» دین، هر چه بیشتر رادیكال می شود و این در حالی است كه كلیسا بر ضد جمهوری و جمهوری خواهان «جنگ صلیبی» اعلام می كند. رژیم فرانكو كه در فردای جنگ داخلی (ژوئیه 1936 مارس 1939) و شكست جمهوری خواهان در اسپانیا برقرار می شود خود را «ناسیونال كاتولیك» می نامد و با واتیكان توافق نامه ای امضا می كند. در آن جا تاكید می شود كه "مذهب كاتولیك منطبق بر تعالیم حواریون Apostolique و كلیسای رومی همواره تنها مذهب ملت اسپانیا خواهد بود. این مذهب، بنا بر قانون الهی و حقوق شرعی منطبق با آیین كاتولیك، از حقوق و امتیازات ویژه ای برخوردار است."  

با این حال، در سال های پایانی فرانكیسم و در پی فروپاشی این رژیم (1975)، جامعه ی دینی و كلیسای كاتولیك اسپانیا متحول می شوند. لایه هایی از كلیسا، بویژه كشیشانِ رده های پایین و مردمی، در جنبش دمكراتیك و ضد فرانكیستی شركت می جویند. در سال 1970، كلیسای كاتولیك رسماً از نقش خود در رابطه با جنگ داخلی انتقاد می كند.

امروزه، روابط میان دولت و كلیسا در اسپانیا توسط قانون اساسی 1978 و متون پایه ای دیگر - چون قانون سازمندِ 5 ژوئیه 1980 در باره ی آزادی های مذهبی - مشخص شده اند. در قانون اساسی، «جدایی كلیسا و دولت» بدین صورت بنیاد نهاده شده است:

"هیچ مذهبی خصلت مذهب دولتی نخواهد داشت." (ماده 16 پاراگراف سوم).

با وجود تاكید فوق، این قانون «جدایی» كامل دولت و كلیسا را اعلام نمی كند، زیرا، طبق آن، دولت با ادیان مختلف و بطور مشخص با كلیسای كاتولیك روابط رسمی برقرار می سازد:

"اولیای امور (دولت مترجم) عقاید مذهبی جامعه ی اسپانیا را در نظر خواهندگرفت و در نتیجه با كلیسای كاتولیك و دیگر ادیان روابط همكاری خود را حفظ خواهند كرد." (همان جا).

متون اساسی مختلفی آزادی كامل مذهبی را تضمین می كنند. اما كفر و اهانت به مذهب دیگر تحت پیگرد قانونی قرار نمی گیرند. بر اساس قانون 1980، دولت و كلیسای كاتولیك توافق نامه هایی امضا می كنند كه بنابر آن ها، مذهب فوق از امتیازاتی برخوردار می گردد. از جمله، یارانه سالیانه ای را دولت برای مخارج كلیسای كاتولیك در نظر می گیرد. در سپتامبر 1987، حكومت وقت سوسیالیستی قانونی می گذراند كه به موجب آن، از سال 1988 به بعد، مالیات دهندگان می توانند، در صورت تمایل، نیم در صد از مالیات خود را در اختیار كلیسای كاتولیك قرار دهند.

توافق نامه هایی نیز با دو جامعه ی پروتستان و یهودی منعقد می شوند. این دو از برخی امتیازات در زمینه ی مالی و ایجاد مدارس خصوصی مذهبی برخوردار می گردند. در 14 ژوئیه 1989، وزارت دادگستری اسپانیا اسلام را به عنوان دینی كه در این كشور "كاملاً مستقر" شده و نزدیك به دویست هزار پیرو دارد، به رسمیت می شناسد. به دنبال آن، دولت و جامعه ی مسلمانان اسپانیا توافق نامه ای در زمینه ی همكاری مشترك امضا می كنند.

بطور كلی در اسپانیا، یكی از جنبه های لائیسیته یعنی آزادی های مذهبی رعایت می شود. اما در مورد برابری ادیان، وضع بدین گونه نیست. كلیسای كاتولیك، همان طور كه مشاهده می شود، به دلیل اهمیت تاریخی و اجتماعی اش، از حقوق و امتیازات بیشتری بهره مند است. با این همه، دیگر ادیان نیز می توانند برای كسب چنین امتیازاتی مبارزه كنند و در این راه از امكانات قانونی موجود استفاده نمایند.

اسپانیا، بدین سان، شكل بدیعی از لائیسیته كه عبارت باشد از بی طرفی دولت، آزادی كامل ادیان و قرارداد میان دولت و كلیسا را تجربه می كند. این روابطِ پیمانی، به ویژه در سال های اخیر، اسپانیا را بیش از پیش از منطق لائیسیزاسیون دور كرده به منطق سكولاریزاسیون نزدیك می كند. جامعه، كلیسا و حوزه ی سیاست، هر سه، تواماً و هم زمان، تغییر و تحول می كنند و هر سه با تضاد ها و تعارضاتی در درون خود رو به رو می باشند. كلیسای كاتولیك در ضمن دفاع از موضع و جایگاهش در جامعه، خود را بخش تشكیل دهنده ای از «هویت» اجتماعی سیاسی اسپانیولی می داند، «هویتی» كه اسپانیا می خواهد تثبیت كند، «هویتی» كه تحت لوای «دمكراسی اسپانیایی» بیان می شود و خود را نشان می دهد.         

 

 

ادامه >> ایتالیا

 

بالای صفحه

 

 ( دریافت فایل پی.دی.اف )

 

آن چیست كه « لائیسیته » می نامند؟

لائیسیته و سكولاریسم: دو پدیدار و منطق متفاوت

كشور های كاتولیك - منطق لائیسیزاسیون

اسپانیا

ایتالیا 

پرتغال 

بلژیك 

 

كشور های پروتستان - منطق سكولاریزاسیون

 

انگلستان 

دانمارك

 

كشور های چند مذهبی

هلند 

آلمان 

 

كشور هایی كه با مساله ی ملی رو به رو بوده اند

ایرلند 

یونان 

 

 

جمع بندی و کتاب نامه

 

 

 

 

"لائیسیته" و "سکولاریسم"، نقدی بر نظریه پردازی های ایرانی

 

 

 

 

 

 

خانه | لائیسیته -سکولاریزاسیون در اروپا

 

Free Web Hosting