خانه | بالا

کتاب "لائیسیته چیست؟" > بخش پنجم

كشور های پروتستان - منطق سكولاریزاسیون

 

انگلستان 

انگلستان چیزی به نام لائیسیته نمی شناسد، زیرا كلیسای آنگلیكَن Anglican در این كشور «مستقر» شده است. «استقرار» Etablissement كلیسا بدین معنا ست كه این نهاد هم حقوق به رسمیت شناخته شده ای دارد و هم ملزم به انجام وظایفی می باشد.

پادشاه (یا ملكه) در راس كلیسا قرار دارد و رسماً «پاسدار دیانت» است. در مجلس لُردها، اسقف های آنگلیكَن 26 نماینده دارند. كلیسای «مستقر»، برای هزینه ی نگهداری اماكن مذهبی، یارانه ای از دولت دریافت می كند، اما كشیشان پروتستان حقوق بگیر دولت نیستند.

كلیسا، در رابطه با امور كیش و انتصاب مقامات رهبری اش، تحت كنترل پارلمان قرار دارد. اما با این همه، كلیسای آنگلیكَنِ انگلیس یك «كلیسای دولتی» از نوع كلیسای پروتستان دانمارك نیست. در این كشور، همان طور كه خواهیم دید، كلیسا یكی از دوایر دولتی محسوب می شود. در رابطه با امكانات عملی، كلیسای آنگیكَن امتیازات بیشتری نسبت به دیگر ادیان مسیحی در انگلستان ندارد، از جمله در حوزه ی آموزش و پرورش.

وضعیت فوق اما، تنها شامل انگلیس می گردد. در كشور گال Galles (از 1920) و در ایرلند شمالی، كلیسای آنگلیكَن مستقل از دولت می باشد. در اسكاتلند نیز، كلیسای Presbytérien (كه انشقاقی از كالوینیسم calvinisme است) خودمختار است. در هر سه منطقه، نوعی «جدایی دولت از دین» وجود دارد.

اما فقدان لائیسیته در انگلیس به هیچ رو مانع آزادی های مذهبی كه برای همه به رسمیت شناخته شده اند، نگردیده است. كلیساهای غیر آنگلیكَن و به ویژه كلیسای كاتولیك از آزادی كاملی، بدون دخالت دولت، برخوردارند. در زندگی عملی، اعتقادات مذهبی محترم شمرده می شوند و به دلیل اعتقادات مذهبی می توان از خدمت سربازی امتناع ورزید.

بسیاری از مدارس انگلستان وابسته به دو كلیسای آنگلیكَن و كاتولیك هستند و از كمك دولتی برخوردارند. مدارس یهودی و مسلمان نیز وجود دارند كه اولی ها از دولت كمك می گیرند. بنابر قانون 1944 در باره ی آموزش در مدارس، تعلیم ادیان و دعای (عموماً مسیحی) صبح گاهی در همه ی مدارس اجباری ست. اما آموزش ادیان خصلت تعلیم اصول دین را ندارد بلكه آشنا نمودن محصلین با مذاهب بزرگ مسیحی و غیر مسیحی را هدفِ خود قرار داده است.

آزادی های مذهبی در انگلیس، همه محصول دگرگونی های ژرف در این كشور بنا بر منطق سكولاریزاسیون می باشند. كسب این آزادی ها و برابری حقوقی همه ی ادیان و مذاهب در انگلستان ممكن نگردید مگر، از جمله، از طریق مبارزه ی اقلیت های مذهبی و به ویژه مقاومت كلیساهای معروف به «آزاد» كه پروتستان بودند. تاریخ انگلیس تنها در پرتو نقش غیر محافظه كارانه ی اینان و به طور كلی تر در راستای نقش پلورالیسم مذهبی و مسیحی قابل فهم می باشد. بسط و توسعه ی برابری همه ی مذاهب، در عین حال به معنای «تهی كردن» évidement (یا «تو خالی كردن»، مفهوم و اصطلاحی است كه فرانسواز شامپیون به كار می بَرَد) موقعیت و نقش ویژه و ممتاز كلیسای آنگلیكَن می باشد. این «تو خالی شدن» هم چنین محصول نقشی است كه در سده بیستم نهاد های عمومی و خدمات عمومی دولتی services publics ایفا كردند.

در زیر، نقطه هایی از فرایندِ سكولاریزاسیون به سبك انگلیسی را باز گو می كنیم:

- 1689، قانونی «در باره ی تساهل» (رواداری، tolérance) برای شاخه های اصلی پروتستانتیسم در انگلیس آزادی های محدودی را به رسمیت می شناسد.

- 1828، لغو قوانینی كه از شركت پروتستان های غیر محافظه كار در اداره ی شهرداری ها ممانعت به عمل می آوردند.         

- 1829، كاتولیك ها از همه ی حقوق شهروندی برخوردار می گردند.

- 1858، لغو آخرین تبعیضات علیه یهودیان.

- 1870، قانون فورِستِرForester تسهیلاتی در ایجاد مدارس دولتی ابتدایی فراهم می كند، در عین حال كه به مدارس مذهبی نیز كماكان اجازه تاسیس می دهد.

- 1871، لغو الزام به آنگلیكَنیسم در رابطه با استخدام استادان دانشگاه اكسفرد و كامبریج.      

امروزه، در زمینه ی مناسبات دولت و كلیسا و به طور كلی در رابطه با نقش و موقعیت كلیسای آنگلیكَن در انگلیس، هم در درون خودِ كلیسا و هم در جامعه ی سیاسی، اختلافات و تعارضات شاخصی بروز كرده است. از یك سو، «محافظه كاران» خواهان حفظ كلیسای كنونی به عنوان نماینده قاطبه ی ملت هستند و از سوی دیگر «مدرنیست ها» خواهان هر چه بیشتر انطباق دادن كلیسا با تحولات جامعه و استقلال آن از دولت می باشند. برخی نیز «استقرار زدایی» desetablissement كلیسا را توصیه می كنند. اما با این همه و نا امروز، مساله انگیزِ «كلیسای ملی» در انگلستان، نزد هیچ نیرویی، چه مذهبی و چه سیاسی یا لائیك، به «داو» یا چالشی مبارزاتی و واقعاً مهم تبدیل نشده است.     

به عنوان جمع بندی: در انگلستان، فرایند سكولاریزاسیون به معنای تحول هم زمانی و توام با همِ دولت و كلیسا به سمت دنیوی شدن و خروج از «سیادت دین و كلیسا»، در راستای «تهی شدنِ» جایگاه ممتاز و ویژه ی آنگلیكَنیسم به سرانجام می رسد. كلیسای «مستقر» بیش از پیش نقش خود را به عنوان نگهبان مشروعیت سیاسی و نماینده ی تمامی ملت از دست می دهد. كلیسای آنگلیكَن  بیش از پیش به یك نمادِ ساده و صرف تبدیل شده است: نمادِ هویت ملی كه با مسیحیت پیوند می خورَد و نمادِ دولت سیاسی كه میخواهد گونه ای ارجاع به مسیحیت برای مشروعیت بخشی به خود را هم چنان حفظ كند.

 

ادامه >> دانمارک

 

بالای صفحه

 ( دریافت فایل پی.دی.اف )

 

آن چیست كه « لائیسیته » می نامند؟

لائیسیته و سكولاریسم: دو پدیدار و منطق متفاوت

كشور های كاتولیك - منطق لائیسیزاسیون

اسپانیا

ایتالیا 

پرتغال 

بلژیك 

 

كشور های پروتستان - منطق سكولاریزاسیون

 

انگلستان 

دانمارك

 

كشور های چند مذهبی

هلند 

آلمان 

 

كشور هایی كه با مساله ی ملی رو به رو بوده اند

ایرلند 

یونان 

 

جمع بندی و کتاب نامه

 

 

 

 

 

"لائیسیته" و "سکولاریسم"، نقدی بر نظریه پردازی های ایرانی

 

 

 

 

 

 

خانه | بالا

 

 

 

Free Web Hosting