کتاب "لائیسیته چیست؟" > بخش پنجم | |
دانمارك دانمارك نیز پدیده ای به نام لائیسیته نمی شناسد زیرا كلیسا و دولتِ آن هیچ گاه از هم جدا نبوده و نیستند. نخستین قانون اساسی دانمارك در سال 1849، اعلام می دارد كه لوتریسم "مذهب ملی خلق دانمارك" است و آزادی های كامل مذهبی تضمین می شوند. در سال 1866، جرم كفر گویی به تمام مذاهبی كه قانوناً در كشور مستقر شده اند، گسترش پیدا می كند. قانون اساسی 1953 جایگاه كلیسای پروتستان در دانمارك را مشخص می كند: كلیسایی انجیلی لوتری (ماده 4 قانون اساسی) كه 90% مردم را در بر میگیرد و "به این عنوان، از حمایت دولت برخوردار است" (ماده 66). پادشاه دانمارك باید به این كلیسا تعلق داشته باشد (ماده 6). در داخل حكومت، وزیر امور مذهب، به نام پادشاه، اداره ی سازمان مركزی كلیسا را بر عهده دارد. پارلمان در رابطه با امور كلیسا قانون گذاری می كند و دیوان عالی كشور در رسیدگی به امور مذهبی واجد صلاحیت است. اسقف ها و كشیشان پروتستان كارمندان و حقوق به گیران دولت هستند. كلیسا بخشی از وظایف دولت چون ثبت احوال، امور دفن و غیره را بر عهده دارد. بدین ترتیب، در دانمارك، ما با یك «كلیسای دولتی» حقیقی رو به رو هستیم كه هیچ گونه سازماندهی مركزی مستقلی ندارد و كاملاً وابسته به دولت می باشد. با این همه، پارادكُس قضیه در این جاست كه تبعیت كلیسا از دولت در دانمارك، نه تنها مانع آزادی های مذهبی نگردیده بلكه حتی توسعه ی آن ها را تسهیل كرده است. آزادی های مذهبی در قانون اساسی كاملاً تضمین شده اند: آزادی انجام امور مذهبی، آزادی اعتقادات مذهبی، حق تشكیل انجمن و تجمع بدون اجازه قبلی… امروز در دانمارك، یازده «مذهبِ دگر اندیش» به رسمیت شناخته شده اند كه موقعیت شان را قانون تعیین و مشخص كرده است. پیروان این ادیان برای فعالیت های اجتماعی شان از دولت كمك مالی دریافت می كنند. پیوند دولت و كلیسای لوتری، همان طور كه مشاهده می كنیم، از ابتدای تشكیل دولت مدرن در دانمارك برقرار است. این استمرار، در عین حال، تغییر و تحول ژرفی را سبب می شود. در حقیقت به نام آزادی مذهبی و به طور كلی آزادی فردی است كه لوتریسم در شكل «مذهب ملی» نهادینه می شود. دولت، با قراردادن كلیسا تحت قیمومیت خود، نقش مهمی در تضمین پلورالیسم مذهبی، دفاع از استقلال كشیشان در برابر اسقف ها و هم چنین پاسداری از استقلال مردم متدین در مقابل كلیسا، ایفا می كند. در این جا، نقش و تاثیر جریان های سكولاریست و اصلاح طلبِ درون كلیسا اهمیت فراوانی دارند. در این میان، بویژه باید از نیكولای گروندتویج (1783-1872) N.F.S. Grundtvig ، كشیش پروتستان، یزدان شناس، اصلاح گر ملی و مذهبی و پایه گذار مكتب گروندیویجیسم نام برد. نظرات گروندتویج، بیش از همه، در سكولاریزاسیونِ توام با همِ جامعه و كلیسا همراه با ایجاد تقسیم كاری تخصصی و نهادین نقش ایفا كرده اند. گروندتویج، از درون دین، مدافع كلیسایی بود كه صرفاً به امور مذهبی پردازد. در این زمینه، او سنت لوتری را تجویز می كرد كه بر حمایت دولت از سوی كلیسا و انطباق كلیسا با قدرت سیاسی مبتنی بود. رفرم های لوتری در دانمارك عمیقاً بر زندگی و سازماندهی كلیسا تاثیر گذارد و به دمكراتیزاسیون نهاد دین منجر گردید. به چند مورد اشاره می كنیم: - حق هر كشیش در انتخاب آزادانه ی كلیسای بخشِ خود (paroisse) (قانون 1855). - حق هر جمع بیست خانواری در ایجاد آزادانه ی كلیسای بخش خود (قانون 1868). - انتخابی شدن شوراهای محلی كلیسا (قانون 1903). - انتخابی بودن اسقف ها توسط شوراهایی كه خود منتخب اند (قانون 1922). - حق احراز مقام كشیشی توسط زنان (قانون 1946). رفرم های فوق، البته با مخالفت بخش محافظه كار روحانیت و كلیسا مواجه گردید. اما از آن جا كه دولت حامیان قدرتمندی در درون كلیسا داشت و كلیسای لوتری نیز فاقد رهبری متمركزی بود، در نتیجه اصلاحات به طرز مسالمت آمیزی انجام پذیرفتند. امروزه در دانمارك، گونه ای ضد كلریكالیسم (روحانیت سالاری) وجود دارد. بدین سان كه سوسیال دمكرات ها، ابتدا، در برنامه ی خود، موضوع جدایی كلیسا و دولت را گنجانده بودند. آن ها بر این اعتقاد بودند كه مذهب باید یك مساله كاملاً شخصی باشد. اما از ابتدای سال های1930، آن ها تغییر عقیده دادند و نظام مبتنی بر وجود «كلیسای ملی» را پذیرفتند و به جای طرح «جدایی»، دمكراتیزه كردن كلیسا و بقیه جامعه را به عنوان وظیفه ی اصلی در پیش راه خود گذاردند. به عنوان جمع بندی: در دانمارك، كلیسای لوتری، در مقام یك كلیسای ملی، بخشی از دولت است و بدین معنا، لائیسیته در این كشور، مانند انگلیس، وجود ندارد. اما میان این دو كشور، تفاوتی وجود دارد: لوتریسم در دانمارك مبین یك هویت فرهنگی است و نه سیاسی، آن طور كه در انگلیس وجود دارد یعنی در جایی كه آنگلیكَنیسم به مثابه یك «دین مستقر»، همواره می خواهد ترجمان نمادینِ قدرت سیاسی ای باشد كه گونه ای ارجاع به دین دارد.
ادامه >> كشور های چند مذهبی
|
آن چیست كه « لائیسیته » می نامند؟ لائیسیته و سكولاریسم: دو پدیدار و منطق متفاوت كشور های كاتولیك - منطق لائیسیزاسیون
كشور های پروتستان - منطق سكولاریزاسیون
دانمارك
كشور هایی كه با مساله ی ملی رو به رو بوده اند
"لائیسیته" و "سکولاریسم"، نقدی بر نظریه پردازی های ایرانی
|