خانه | مقدمه | دیاگرام و شرح | گرایش های خلاف | پارادایم چه نمی گوید؟ | نتیجه گیری و پانویس ها | مراجع

نسبی انگاری (CS2)

نسبی انگاری چه بسا توانمندترین و مغفول مانده ترین بخش پارادایم سکولاریزاسیون باشد. در فصل های بعد برای تبیین ضعف تعهدات دینی مکرراً به نسبی انگاری رجوع خواهم کرد.

 

یافتن واژه ی درستی که دقیقاً بیانگر این مؤلفه باشد آسان نیست؛ چه بسا گمراه کننده باشد اگر 'نسبی انگاری' را به معنای یک نگرش فلسفی دقیق بگیریم. مقصود من از نسبی انگاری بیشتر یک اصل عملکردی یا شیوه ی شناختی است. منظورم بیشتر ملاحظاتی عملی در مورد ایده هایمان و چگونگی برخوردمان با کسانی است که با ما هم عقیده نیستند. نگرش کلیسای مسیحی قرون وسطا به معرفت به شدت آمرانه و انحصارطلبانه بود. مطابق این نگرش، حقیقت امری یگانه بود که فقط کلیسا می دانست چیست. ترکیب تکثّر فزاینده ی  فرهنگی و اجتماعی با برابری خواهی زیرآب تمام مدعاهای اتوریته ی انحصاری معرفت را زد. بدون پذیرفتن اینکه هیچ حقیقت واحدی وجود ندارد، و در زمانه ای که حیطه بندی اصل هادی اجتماع است، دشوار بتوان در جهانی زیست که برای عقاید گوناگون و ناهمساز اعتبار یکسان قائل است، و از ادعاهای آمریت طلب می رمد. در عین حال که می توانیم جهان بینی مرجّح مان را حفظ کنیم، پافشاری بر اینکه آنچه درست می دانیم باید برای همگان هم  درست باشد دشوار است. تساهلی که لازمه ی همسازی در جوامع متکثّر و برابری خواه است دین را تضعیف می کند (چنان که اغلب صور معرفت و کدهای رفتاری را تضعیف می کند) زیرا ما را وا می دارد که طوری زندگی کنیم که انگار معرفت به خواست خدا غیرممکن ایست.

 

ادامه >>  خلاصه ی نخست

 

 دریافت کل متن در یک فایل پی. دی. اف

خانه | بالا | تک خداباوری | اخلاق پروتستان | تفکیک ساختاری | تفکیک اجتماعی | فردگرایی | اجتماعی شدن | تفرّق | تکثرّ | حیطه بندی | لیبرال دموکراسی | تساهل | رشد اقتصادی | علم | آگاهی فنآورانه | نسبی انگاری | خلاصه 1

Free Web Hosting