خلاصه ی نخست پیش از پرداختن به ارزیابی پارادایم به طور خیلی خلاصه رئوس مطالب را بیان کنم. در شکل 1 کوشیده ام ارتباطات میان تغییرات گوناگون دموکراسی های صنعتی غربی را که به اختصار ' مدرنیزاسیون' می خوانیم نشان دهم. مؤلفه های این مجموعه به طرق مختلف چنان موجب افول دین شده اند که اهمیت اجتماعی دین زایل شده است. در برخی موارد از آنچه دیگران در مورد متعلقات پارادایم گفته اند فراتر رفته ام و افزوده ام که افول اهمیت اجتماعی و حمایت کمونی از دین، موجب زوال مقبولیت باورهای دینی شده است (گرچه در مورد ویلسون، مثلا، این فراروی فقط تصریح مطلبی بوده که او پیش تر به طور تلویحی گفته است). تغییرات در سطوح ساختاری و فرهنگی موجب تغییراتی در نشاط مذهبی شده، که شاهد آن کاهش درصد معتقدان به باورهای متعارف دینی و تعهدات حاصل از آن باورهاست. چکیده ی مطلب این که: فردگرایی، تکثّر و برابری خواهی در زمینه ی لیبرال دموکراسی زیرآب اتوریته ی باورهای دینی را می زند.
ادامه >> گرایش های خلاف سکولاریزاسیون
|