کتاب پندار خدا > فصل هشتم > دین چه اشکالی دارد؟ این همه دشمنی چرا؟ | |
فصل 8
دین چه اشکالی دارد؟ این همه دشمنی چرا؟
دین به مردم پذیرانده که مردی نادیدنی هست – که در آسمان ها زندگی می کند – و هر کاری را که شما در هر دقیقه ی عمرتان انجام دهید نظاره می کند. و این مرد نادیدنی فهرستی از ده عمل خاص دارد که نباید انجام دهید. و اگر هر یک از این اعمال را انجام دهید، برایتان جای خاصی پیش بینی کرده که پر از دود و آتش و شکنجه و عذاب است، و شما را می فرستد تا در آنجا تا ابدالدهر بسوزید و جزغاله شوید و ناله و فغان کنید... اما او به شما مهر می ورزد!
جورج کارلین
دین چه اشکالی دارد؟
من، بنا به سرشت خودم، مشتاق جنگ و جدال نیستم. فکر نمی کنم جر و بحث راهی به حقیقت راهی بگشاید، و معمولاً دعوت به مناظره های رسمی را رد می کنم. یک بار به مناظره با اسقف اعظم یورک، به ادینبورو دعوت شدم. احساس افتخار کردم و دعوت را پذیرفتم. پس از مناظره، ریچارد استانارد که فیزیکدانی مذهبی است در کتاب خود با عنوان خلاصی از دین؟[1] نامه ای را که به آبزورو نوشته بود آورد:
خبرنگار سرویس علمی شما در نوشته ای تحت عنوان سرخوشانه ی " خدا در بارگاه دانش دست پایین را دارد"، گزارش داده که چگونه ریچارد داوکینز در یک مناظره با اسقف اعظم یورک او را "دچار آسیب های جدی فکری" کرده است. این خبرنگار برایمان از "بیخدای متفرعن خندان" و "کافران 10؛ مسیحیان 0" حکایت می کند.
استانارد در ادامه به انتقاد از آبزرور می پردازد که چرا مناظره ی بعدی را که میان او و من، و نیز اسقف بیرمنگام و کیهان شناس برجسته، سِر هرمان بُندی، در انجمن پادشاهی صورت گرفته، و یک نوع مناظره ی جنجالی نبوده، و نتایج بسیار سازنده تری داشته گزارش نکرده است. تنها موردی که با او موافق ام این است که تلویحاً مناظره های جنجالی را محکوم می کند. من به دلایلی که در کتاب دستیار شیطان[2] ذکر کرده ام، هرگز در مناظره با خلقت گرایان شرکت نمی کنم.*
به رغم بی میلی ام به مسابقه های گلادیاتوری، ظاهراً شهرت یافته که در قبال دین بسیار ستیزه جو هستم. همکارانی دارم که قبول دارند خدایی نیست، و قبول دارند برای اخلاقی بودن نیازی به خدا نداریم، و نیز قبول دارند که می توان ریشه های دین و اخلاقیات را بر پایه ی امور غیردینی توضیح داد، و با این حال از رویکرد من متعجب می شوند. می گویند چرا این قدر دشمنی می کنی؟ واقعاً اشکال دین چیست؟ آیا دین این قدر مصیبت بار است که باید فعالانه با آن جدال کنیم؟ چرا زندگی ات را نمی کنی، و نمی گذاری بقیه هم زندگی شان را بکنند؟ مگر دین با باورهایی مثل اخترگویی، فال قهوه و انرژی درمانی چه فرقی دارد؟ مگر همه ی اینها مهملات بی ضرری نیستند؟
در پاسخ باید بگویم که این به اصطلاح ستیزه جویی که گاهی به من یا به دیگر بیخدایان نسبت می دهند، محدود به کلام است. قرار نیست من به صرف اختلاف نظر در مورد الاهیات، جایی بمب بگذارم، سر کسی را ببرم، کسی را سنگسار کنم، یا بر هیمه ی هیزم به صلیب بکشم و بسوزانم، یا هواپیمایی را به آسمان خراش ها بکوبم. اما مخالفان من به این قانع نمی شوند. گاهی پیش تر می روند و مثلاً می گویند: "آیا این ستیزه جویی شما سبب نمی شود که شما را یک بیخدای بنیادگرا بدانند، درست مثل بنیادگراهای مذهبی که قصد مقابله با آنها را دارید؟" باید به این ایراد در مورد بنیادگرایی پاسخ دهم، چون متأسفانه بسیار رایج است.
ادامه >> بنیادگرایی و انهدام علم [1] . Doing Away with God, Russell Stannard [2] . A Devil’s Chaplain, Richard Dawkins * من هرگز درشت گویی همکار برجسته ی استرالیایی ام را نداشته ام که وقتی یک خلقت گرا از او (که در اینجا نامش را نمی برم) دعوت به مناظره ی رسمی کرد، گفته بود: "این مناظره برای سی وی شما عالی است، نه برای من."
|
فهرست
- سکولاریسم، بنیان گذاران آمریکا و دین - مکتب تکامل گرایی نویل چمبرلین
- برهان دانشمندان برجسته ی دیندار
- انتخاب طبیعی به سان یک آگاهی-فزا - روایت کیهانشناختی اصل آنتروپیک
- دین به سان محصول فرعی چیزی دیگر - نرم و آهسته بیا، مبادا مِم هایم را لگد کنی
- آیا وجدان ما منشاء داروینی دارد؟ - یک بررسی مورد ی درباره ی ریشه های اخلاقیات - اگر خدایی نیست، چرا خوب باشیم؟
- درباره ی هیتلر و استالین چه می گویید؟ آیا آنها بیخدا نبودند؟
فصل 8 (دین چه اشکالی دارد؟ این همه دشمنی چرا؟) - دین چه اشکالی دارد؟ - چگونه دین "میانه رو" کوته فکری به بار می آورد؟
- آموزش دینی به عنوان میراث ادبی
- سرسخن |
برگ های مربوط | |
مقالاتی از ریچارد داوکینز |