کتاب پندار خدا > فصل هشتم > دین چه اشکالی دارد؟ > دین و همجنسگرایی

(دریافت فایل پی دی اف کتاب)

 

دین و همجنسگرایی

 

در افغانستان تحت حاکمیت طالبان، مجازات رسمی همجنسگرایی اعدام بود. اعدام باید به این طریق ابتکاری انجام می شد که محکوم را زنده  زیر دیواری دفن بگذارند و دیوار را روی او خراب کنند. هرچند که  این "جرم" البته یک عمل خصوصی باشد که با رضایت دو فرد بزرگسال و بدون هرگونه آسیب به دیگران انجام گیرد. در اینجا هم با یک نمونه ی کلاسیک از مطلق گرایی دینی مواجه هستیم. کشور من هم حق ندارد به خود بنازد. تا همین اواخر، یعنی 1987، همجنسگرایی در خلوت در بریتانیا یک جرم قابل تعقیب محسوب می شد. آلن تورینگ، ریاضیدان بریتانیایی که همراه با جان فون نیومن یکی از دو نامزد عنوان پدر کامپیوتر است، پس از محکوم شدن به همجنسگرایی خصوصی، خودکشی کرد. البته آلن تورینگ را زیر دیوار نگذاشتند و با تانک دیوار را رویش خراب نکردند. به تورینگ پیشنهاد شد که میان این دو گزینه دست به انتخاب بزند: یا دو سال را در زندان بگذراند (تصور کنید که دیگر زندانیان می توانستند با او چه رفتاری داشته باشند) و یا اینکه یک دوره ی تزریق هورمون را بگذراند، که می توان آن را معادل اخته کردن شیمیایی گرفت، و موجب بزرگ شدن پستان ها می شود. گزینه ی خصوصی و نهایی را خود او انتخاب کرد، و سیبی آغشته به سیانور خورد. [120]

 

تورینگ با هوش استثنایی خود توانست رمز مخابراتی افسانه ای آلمان ها را بگشاید. شاید بتوان گفت سهم او در شکست نازی ها بیش از سهم آیزنهاور و چرچیل بود. به لطف تورینگ و دیگر همکاران "اولترا" اش در بیچلی پارک بود که ژنرال های عملیاتی نیروهای متفقین توانستند در طی سالها، نقشه های ژنرال های آلمانی را به دست آورند و آنها را پیش از اجرا خنثی کنند.  پس از جنگ، نقش تورینگ دیگر مخفی نبود، و باید به عنوان نجات دهنده ی ملت خود مورد تمجید و تکریم قرار می گرفت و به او لقب شوالیه اعطا می شد. اما باز هم همان عارضه ی اخلاقیات ایمان-محور که همواره وسواس اعمال ( یا حتی اندیشه های) خصوصی مردم را دارد بروز کرد.

 

رویکرد "طالبان آمریکایی" به همجنسگرایی مثال بارز مطلق گرایی دینی آنان است. به سخن عالیجناب جری فال ول، بنیانگذار دانشگاه لیبرتی گوش بسپاریم: "ایدز تنها مجازات خدا برای همجنسگرایان نیست. مجازات خدا برای جامعه ای است که همجنسگرایان را تحمل می کند."[121] نخستین چیزی که در مورد این افراد نظر مرا جلب کرد، تمایل خیره کننده شان برای کمک به خیریه های مسیحی است. یک رأی دهنده باید چه جور آدمی باشد که هر دوره به سناتور جاهلی مثل جِس هلمز جمهوری خواه از کارولینای شمالی رأی دهد؟ مردی که به استهزا گفته است: "نیویورک تایمز و واشینگتن پست لانه ی همجنس بازها شده اند. تقریباً تمام روزنامه نگاران شان یا گِی هستند یا لزبین."[122] به نظرمن، کسی به این آدم رأی می دهد که اخلاقیات را تنها در قالب تنگ دینی می بیند و احساس می کند هر کسی که ایمان جزمی او را ندارد برایش تهدیدی محسوب می شود.

 

پیش تر ازسخنان پَت رابرتسون، بنیان گذار ائتلاف مسیحیان نقل کردم. او یکی از نامزدهای جدی حزب جمهوریخواه برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1988 بود، که بیش از سه میلیون داوطلب و همین حدود پول را برای کارزار تبلیغاتی خود بسیج کرده بود. با شنیدن بیاناتی از این دست، میزان حمایتی  که او جلب کرده نگران کننده است: "[همجنسگرایان] می خواند به کلیساها بیایند و خدمات کلیسایی را مختل کنند و همه جا خون بپاشند و مردم را گرفتار ایدز کنند و به صورت کشیش ها تُف کنند." یا "[تنظیم خانواده] به کودکان را به فحشا می کشد، مردم را زانی می کند، و  حیوانیت، همجنس بازی و لزبین بازی و همه ی چیزهایی را که در انجیل لعنت شده رواج می دهد." نگرش رابرتسون به زنان نیز می تواند مایه ی دلگرمی طالبان افغانی شود: "می دانم شنیدن این سخن برای خانم ها دردناک است. اما باید بگویم اگر شما ازدواج کنید، باید ریاست مرد خانه، یعنی شوهرتان را بپذیرید. مسیح رئیس خانه است و شوهر رئیس زن. تا بوده همین بوده."

 

گَری پاتر، رئیس مجمع کاتولیک ها برای عمل سیاسی مسیحی چنین می گوید: "هنگامی که مسیحیان در کشور اکثریت بیابند، دیگر هیچ کلیسای شیطانی ای نخواهیم داشت، دیگر توزیع آزاد هرزه نگاری نخواهیم داشت، دیگر صحبت از حقوق همجنس بازان در کار نخواهد بود. بعد از اینکه اکثریت مسیحی قدرت را به دست گرفت، پلورالیسم شرّ و غیراخلاقی محسوب خواهد شد و دولت دیگر اجازه نخواهد داد که کسی به بدکاری بپردازد. چنان که از فحوای مطلب مشخص است، در اینجا "بدکاری" به معنای کارهایی نیست که عواقب بدی برای مردم در بر دارند، بلکه به معنای اندیشه ها و کنش های خصوصی است که "اکثریت مسیحی" دوست ندارند.

 

کشیش فِرِد فِلپ، از کلیسای باپتیست شرقی، نمونه ی دیگری از واعظانی است که از همجنس گرایی متنفرند. هنگامی که بیوه ی مارتین لوتر کینگ درگذشت، کشیش فِرِد یک دسته برای شرکت کنندگان در مراسم خاکسپاری را ترتیب داد و  برایشان چنین موعظه کرد که " خدا لواطکارها و طرفداران لواطکارها را دوست ندارد. پس خدا از کورتا اسکات کینگ هم متنفر است و حالا او را در آتش و گوگرد سوزان جهنم انداخته. جایی که این کِرم هرگز نمی میرد و آتش هرگز خاموش نمی شود، و دود جزغاله شدن اش تا ابدالدهر بلند است." [123] آسان می توان گفت که فِرد فِلپ یک آدم دیوانه است، اما این دیوانه حمایت و پول فراوانی جلب کرده است. طبق گفته ی وبسایت اش، فِلپ از سال 1991 تاکنون 22000 تظاهرات ضدهمجنسگرایی را در آمریکا، کانادا، اردن، و عراق سازماندهی کرده است (یعنی به طور متوسط هر چهار روز یک تظاهرات). شعارهای این تظاهرات ها از این قبیل بوده که: " شکر خدا به خاطر ایدز". یک ویژگی جالب سایت او این است که به طور خودکار نشان می دهد  که هر یک از همجنسگرایان درگذشته تاکنون چند روز در جهنم عذاب دیده اند.

 

نگرش نسبت به همجنسگرایی نکات بسیاری را درباره ی اخلاقیات ایمان-محور آشکار می کند. یک موضوع آموزنده ی دیگر، بحث سقط جنین و قداست حیات آدمی است.

ادامه>> دین و قداست حیات بشر

فهرست

- احترام سزاوار

- احترام ناسزاوار

- چندخداباوری

- تک خداباوری

- سکولاریسم، بنیان گذاران آمریکا و دین

- فقر لاادری گری

- نوما

- آزمایش بزرگ دعا

- مکتب تکامل گرایی نویل چمبرلین

- مردان کوچک سبز رنگ

 

  • فصل 3 (برهان های وجود خدا)

- "اثبات" های توماس آکوئیناس

- برهان هستی شناختی

- برهان زیبایی شناختی

- برهان "تجارب" شخصی

- برهان کتاب مقدس

- برهان دانشمندان برجسته ی دیندار

- قمارباز پاسکال

- برهان های بایِسی

 

  • فصل 4 (چرا به احتمال قریب به یقین خدایی نیست)

- بوئینگ 747 غائی

- انتخاب طبیعی به سان یک آگاهی-فزا

- پیچیدگی فرونکاستنی

- پرستش شکاف ها

- روایت سیاره ای اصل آنتروپیک

- روایت کیهانشناختی اصل آنتروپیک

- میان پرده ای در کمبریج

 

  • فصل 5 (ریشه های دین)

- حُکم داروینی

- فواید مستقیم دین

- انتخاب گروهی

- دین به سان محصول فرعی چیزی دیگر

- مفتون روانی دین

- نرم و آهسته بیا، مبادا مِم هایم را لگد کنی

- بارپَرَستی

 

  • فصل 6 (ریشه های اخلاق)

- چرا ما خوب هستیم؟

- آیا وجدان ما منشاء داروینی دارد؟

- یک بررسی مورد ی درباره ی ریشه های اخلاقیات

- اگر خدایی نیست، چرا خوب باشیم؟

  • فصل 7 (زایتگایست اخلاقی دگرشونده)

- سرسخن

- زایتگایست اخلاقی

- درباره ی هیتلر و استالین چه می گویید؟ آیا آنها بیخدا نبودند؟  

 

فصل 8 (دین چه اشکالی دارد؟)

- دین چه اشکالی دارد؟

- بنیادگرایی و انهدام علم

- نیمه ی پنهان مطلق گرایی

- دین و همجنس گرایی

- دین و قداست حیات بشر

- مغالطه ی بزرگ بتهوون

- چگونه دین "میانه رو" کوته فکری به بار می آورد؟

  • فصل 9 (کودکی، سوءاستفاده و رهایی از دین)

- حکایت ربودن  ادگاردو مورتارا

- سوء استفاده ی جسمی و ذهنی

- در دفاع از کودکان

- باز هم آگاهی فزایی

- آموزش دینی به عنوان میراث ادبی

 

  • فصل 10 (یک خلاء چشمگیر؟)

- سرسخن

- بینکر، دوست خیالی

- تسلی

- شهود

- مادر همه ی برقع ها

برگ های مربوط

مقالاتی از ریچارد داوکینز

خانه | بالا

 

 

 

Free Web Hosting