خانه | بالا

کتاب پندار خدا > فصل پنجم > ریشه های دین > حُکم داروینی

(دریافت فایل پی دی اف کتاب)

فصل 5

 ریشه های دین

 

از دید یک روانشناس تکاملی، جلوه گری جهانشمول مناسک دینی، با هزینه هایی که از لحاظ زمانی،  منابع، رنج و محرومیت در بر دارند، به وضوح ماتحت بوزینه گویای آن است که دین حاصل انتخابی طبیعی است.

مارک کوهن

  

حُکم داروینی 

 

در مورد اینکه دین از کجا آمده و چرا در همه ی فرهنگ های انسانی وجود دارد، هر کسی نظریه ی محبوب خود را دارد: دین تسلی و آرامش می بخشد. حس همبستگی گروهی را تقویت می کند. میل ما به فهم علت وجودمان را ارضا می کند. به زودی به این قسم تبیین ها خواهم پرداخت اما ابتدا می خواهم بحث را با یک پرسش بنیادی شروع کنم: پرسشی داروینی درباره ی انتخاب طبیعی. خواهیم دید که چرا این پرسش اولویت دارد.

 

با فهم اینکه ما محصول انتخاب داروینی هستیم، باید از خود بپرسیم که چه فشار یا فشارهایی موجب شده اند تا گرایش دینی در ما پدید آید. اولویت این پرسش، از ملاحظات اقتصادی استاندارد داروینی ناشی می شود. دین، مُصرف و بسی افراط کار است؛ در حالی که رویه ی همیشگی انتخاب طبیعی، مقابله با اصراف و حذف آن است. طبیعت حسابدار چشم تنگ و بخیلی است که از دیناری نمی گذرد، و هر دقیقه و ثانیه اتلاف وقت را جزا می دهد. به قول داروین، انتخاب طبیعی، به نحوی بی وقفه و خستگی ناپذیر"هر روز و هر ساعت در مورد هر تغییری، حتی جزئی ترین تغییرات، مداقه می کند؛ تغییرات بد را طرد می کند و همه ی تغییرات خوب را نگهداری و انباشت می کند؛ و با عمل خاموش و نامحسوس  خود، هرچه را که به بهبود عمل موجود ارگانیک می انجامد، هر کجا که باشد برمی گزیند." اگر یک جانور وحشی کنش بیفایده ای را بنا به عادت انجام دهد، انتخاب طبیعی رقیبانی را برمی گزیند که آن وقت و انرژی را صرف بقا و تولیدمثل خود کنند. طبیعت استطاعت شوخ طبعی های سبکسرانه را ندارد. همواره بُرد با فایده انگاری بیرحمانه است، حتی اگر این امر همیشه آشکار نباشد.

 

از سوی دیگر، دم طاووس یک مَثَل اعلای سبکسری است. این دُم شکوهمند سودی برای بقای صاحبش ندارد اما سود آن به ژن هایی می رسد که صاحب دُم را از دیگر رقبای کمتر شکوهمند متمایز می کند. این دم یک آگهی تبلیغاتی است که در اقتصاد طبیعت جایگاه خود را با جلب مادگان حاصل می کند. همین نکته در مورد وقت و کاری که یک مرغ آلاچیق صرف تزئین آلاچیق اش می کند نیز صادق است: آلاچیق هم برای این پرنده یک جور دُم خارجی است که از علف، ترکه ها، میوه های رنگین، گل ها و، اگر گیرش آمد، مهره ها، خرت و پرت های برّاق و درب بطری  ساخته می شود. یا، اگر بخواهیم مثالی بزنیم که مربوط به تبلیغات نباشد، می توانیم از عادت غریب پرندگان به "حمام مورچه" نام ببریم: برخی پرندگان مثل زاغ های کبود عادت دارند که در لانه ی مورچه ها "حمام کنند"، یا به شیوه ی دیگری مورچه ها را به پرهایشان بمالند. هیچ کس به یقین نمی داند که فایده ی "حمام مورچه" گرفتن چیست. شاید این کار خاصیتی بهداشتی داشته باشد و انگل ها را از پر و بال پرنده براند. فرضیه های گوناگون دیگری هم برای توضیح این رفتار ارائه شده، اما شواهدی قوی بر صحت هیچ کدام شان نیست. اما عدم قطعیت درباره ی جزئیات مانع نمی شود، و نباید مانع شود، که داروینست ها با اطمینان فراوان فرض کنند که حمام مورچه حتماً باید "برای" چیزی باشد. ممکن است فهم متعارفی هم با این نگرش موافق باشد، اما در منطق داروینیست ها، این نگرش دلیل ویژه ای [جدای از فهم متعارفی] دارد:  اگر پرندگان چنین نمی کردند، چشم انداز احتمالاتی موفقیت ژنتیک شان آسیب می دید، حتی اگر ما اکنون دقیقاً ندانیم که علت آن آسیب چیست. این نتیجه گیری داروینیسم  از این دو مقدمه حاصل می شود که:  انتخاب طبیعی هدر دادن وقت و انرژی را جزا می دهد، و همواره مشاهده شده که پرندگان وقت و انرژی شان را صرف حمام مورچه گرفتن می کنند. اگر بخواهیم این اصل "گزینش گرا" را در یک جمله بیان کنیم – که البته قدری مبالغه آمیز است - می توان سخن ریچارد لِِوونتین، ژن شناس برجسته ی هاروارد، را نقل کرد که می گوید: "فکر می کنم یک نکته هست که همه ی تکامل گرایان با آن موافق اند و آن اینکه در محیط طبیعی یک ارگانیسم، تقریباً غیرممکن است بتوان بهتر از کاری که آن ارگانیسم می کند، کاری صورت داد." [75] اگر حمام مورچه به نحوی ایجابی برای بقا و تولیدمثل پرندگان مفید نبود، انتخاب طبیعی از مدتها قبل پرندگانی را برگزیده بود که چنین نمی کردند. داروینیست وسوسه می شود همین مطلب را در مورد دین نیز بگوید، و طرح این بحث به همین خاطر لازم بود.

  بالای صفحه

از دید یک داروینیست، مناسک دینی (به قول دَن دِنِت) "مانند طاووسی در تلألو بیشه زار" جلوه گری می کنند. رفتارهای دینی، نسخه ی بشری حمام مورچه یا آلاچیق سازی پرندگان هستند. رفتارهای دینی  زمان بَر، انرژی بَر، و اغلب به همان زرق و برق پرهای زینتی مرغان بهشتی اند. دین ممکن است جان مؤمنان را، و جان دیگران را، به خطر بیاندازد. هزاران نفر به خاطر ایمان دینی شان شکنجه شده اند، و مورد تعقیب متعصبان مؤمن به دین دیگری قرار گرفته اند، درحالی که خیلی مواقع فرق میان آن دو دین به زحمت قابل تشخیص است.  دین منابع را می بلعد و گاه در مقیاسی کلان چنین می کند. ساختن یک کاتدرال قرون وسطایی  به راحتی صد نفر- قرن کار می برد، در حالی که هرگز کسی در آن اقامت نمی کرد یا  فایده ی مشخص دیگری نداشت. آیا این بناها نیز نوعی دم طاووس معمارانه بودند؟ اگر چنین بوده، هدف این تبلیغ  چه کسانی بوده است؟ در قرون وسطا و رنسانس، ذوق هنری تا حد زیادی منحصر به موسیقی روحانی و نقاشی مذهبی شده بود. مؤمنان برای جلب رضای خدایان می کشتند و کشته می شدند، از کمرهای شلاق خورده شان خون می چکید، و زندگانی خود را وقف زهد و رهبانیت می کردند. همه ی این رفتارها در خدمت دین بود. اما این همه برای چه بود؟ فایده ی دین چیست؟

 

معمولاً معنایی که داروینست ها از فایده مراد می کنند، افزایش بخت بقای ژن های فرد است. نکته ی مهمی که در این معنا غایب است این است که فایده ی داروینی فقط منحصر به ژن های یک اندامه ی منفرد نیست. مقصود از فایده ممکن است  سه امر متفاوت باشد. یک معنای فایده، برگفته از نظریه ی انتخاب گروهی است، که به آن خواهم پرداخت. معنای دوم منتج از نظریه ایست که من در کتاب فنوتایپ مُمتد از آن دفاع کرده ام. مطابق این نظریه، ممکن است جانداری که بررسی می کنید تحت نفوذ ژن های یک جاندار دیگر، حتی یک انگل، باشد. دَن دِنِت یادآور می شود که سرماخوردگی هم میان همه ی آدمیان شایع است، اما نمی گوییم که سودی برایمان دارد. نمونه های فراوانی را می شناسیم که رفتار یک جانور به نفع انتقال یک انگل به میزبان بعدی است.  من این نکته را در "قضیه ی اصلی فنوتایپ مُمتد" چنین خلاصه کرده ام: "رفتار یک جانور معطوف به بیشینه کردن بخت بقای ژن های 'برای' آن رفتار است، چه این ژن ها متعلق به بدن خود آن جانور باشند و چه نباشند."

 

سوم اینکه، در این "قضیه ی اصلی" می توان به جای "ژن ها"،عبارت عام تر "بازتولیدکننده ها"[1] را گذاشت. این واقعیت که دین همه جا حاضر است محتملاً نشان می دهد که دین فایده ای برای چیزی داشته است، اما شاید آن چیز، ما یا ژن هایمان نباشد. تا آنجا که ایده های دینی به مانند ژن ها عمل می کنند، شاید فایده ی دین فقط به خود ایده های دینی برسد.  در ادامه، تحت عنوان "نرم و آهسته بیا؛ مبادا مِم هایم را لگد کنی"،  به این مطلب خواهم پرداخت. در این میان، به تعبیرهای سنتی تر داروینیسم می پردازم که در آنها "فایده" به معنای فایده برای بقا و تولید مثل فرد تعبیر می شود.

  بالای صفحه

ظاهراً قبایل شکارچی-دانه جمع کن مانند بومیان استرالیا به شیوه ی نیاکان دور ما زندگی می کنند. کیم استرنلی، فیلسوف نیوزلندی-استرالیایی،  به یک تضاد عمیق در زندگی این قبایل اشاره می کند. این بومیان از یک سو به نحو احسن با شرایطی محیطی شان انطباق یافته اند. از سوی دیگر، به قول استرنلی، هر چند که گونه ی بشر هوشمند است،  اما هوشمندی ما یک هوشمندی منحط است. همین مردم که چنین معلوماتی از دنیای طبیعی شان دارند، و می دانند چگونه در شرایط سخت محیط خود جان به در برند، ذهن شان مالآمال از باورهای  آشکارا کاذب است. باورهایی که "بیفایده" برایشان لقب مهربانانه ایست. خود استرنلی بومیان پاپوآ گینه ی نو را پژوهیده است. آنها در شرایط طاقت فرسایی زندگی می کنند که در آن تنها به مدد "فهم به غایت دقیقی از شرایط زیستی" غذا یافت می شود. اما آنان این فهم را با وسواس عمیق و مخربی درباره ی نجس بودن قاعدگی زنان و جادوگری ترکیب کرده اند. بسیاری از این فرهنگ های محلی به شدت از سحر و جادو در هراس اند، و از خشونت همراه با این هراس رنج می برند." استرنلی ما را به چالش می گیرد تا تبیین کنیم که "چگونه ما همزمان می توانیم  چنین هوشمند و چنین احمق باشیم." [76]

 

اگر چه جزئیات مناسک و آداب دینی نزد مردمان جهان متفاوت است، اما هیچ فرهنگی را نمی یابیم که که قسمی شور  دینی زمان بَر، هزینه تراش، خصومت زا، ضد واقعیت، و غیرسازنده نداشته  نباشد. ممکن است برخی افراد تحصیل کرده دین را رها کرده باشند، اما همگی آنان در فرهنگی دینی بار آمده اند که لازم بوده آگاهانه برای ترک دین آبا و اجدادی تصمیم بگیرند. این لطیفه ی قدیمی ایرلند شمالی که می گوید: "خوب، شما بیخدا هستید، اما بیخدای پروتستانید یا بیخدای کاتولیک؟" حقیقت تلخی را بیان می کند. درست همان طور که می توانیم بگوییم که دیگر-جنس گرایی [هتروسکسوالیته] یک رفتار جهانشمول آدمی است، می توانیم بگوییم که رفتار دینی نیز یک رفتار جهانشمول نزد آدمیان است. در هر دو مورد ممکن است افرادی مستثنی  باشند، اما همه ی این استثنا ها به خوبی می دانند که چه قواعدی را ترک کرده اند.  و جنبه های جهانشمول یک گونه،  تبیینی داروینی می طلبند.

 

مسلماً بدون دشواری می توان تبیینی داروینی برای رفتار جنسی یافت. این رفتار معطوف به تولیدمثل است، حتی هنگامی که رفتارهایی مانند سقط جنین یا همجنس گرایی خلاف این قاعده نمایند. اما درباره ی رفتار دینی چه می توان گفت؟ چرا انسان ها روزه می گیرند، سجده می کنند، رکوع می روند، به خود زنجیر می زنند، آونگ وار سرشان را در برابر یک دیوار تکان می دهند، جهاد می کنند، یا به فرایض پرهزینه ای می پردازند که عمر گرانمایه را هدر می دهد یا، در موارد حاد، جان می ستاند؟

  بالای صفحه

ادامه >>  فواید مستقیم دین


 

[1] .replicators

 

 

 

فهرست

- احترام سزاوار

- احترام ناسزاوار

- چندخداباوری

- تک خداباوری

- سکولاریسم، بنیان گذاران آمریکا و دین

- فقر لاادری گری

- نوما

- آزمایش بزرگ دعا

- مکتب تکامل گرایی نویل چمبرلین

- مردان کوچک سبز رنگ

 

  • فصل 3 ( برهان های وجود خدا)

- "اثبات" های توماس آکوئیناس

- برهان هستی شناختی

- برهان زیبایی شناختی

- برهان "تجارب" شخصی

- برهان کتاب مقدس

- برهان دانشمندان برجسته ی دیندار

- قمارباز پاسکال

- برهان های بایِسی

 

  • فصل 4 ( چرا به احتمال قریب به یقین خدایی نیست)

- بوئینگ 747 غائی

- انتخاب طبیعی به سان یک آگاهی-فزا

- پیچیدگی فرونکاستنی

- پرستش شکاف ها

- روایت سیاره ای اصل آنتروپیک

- روایت کیهانشناختی اصل آنتروپیک

- میان پرده ای در کمبریج

 

  • فصل 5 ( ریشه های دین)

- حُکم داروینی

- فواید مستقیم دین

- انتخاب گروهی

- دین به سان محصول فرعی چیزی دیگر

- مفتون روانی دین

- نرم و آهسته بیا، مبادا مِم هایم را لگد کنی

- بارپَرَستی

 

  • فصل 6 ( ریشه های اخلاق)

- چرا ما خوب هستیم؟

- آیا وجدان ما منشاء داروینی دارد؟

- یک بررسی مورد ی درباره ی ریشه های اخلاقیات

- اگر خدایی نیست، چرا خوب باشیم؟

 

- زایتگایست اخلاقی

- درباره ی هیتلر و استالین چه می گویید؟ آیا آنها بیخدا نبودند؟  

 

  • فصل 8  (دین چه اشکالی دارد؟)

- دین چه اشکالی دارد؟

- بنیادگرایی و انهدام علم

- نیمه ی پنهان مطلق گرایی

- دین و همجنس گرایی

- دین و قداست حیات بشر

- مغالطه ی بزرگ بتهوون

- چگونه دین "میانه رو" کوته فکری به بار می آورد؟

  • فصل 9 (کودکی، سوءاستفاده و رهایی از دین)

- حکایت ربودن  ادگاردو مورتارا

- سوء استفاده ی جسمی و ذهنی

- در دفاع از کودکان

- باز هم آگاهی فزایی

- آموزش دینی به عنوان میراث ادبی

 

  •  

  • فصل 10 (یک خلاء چشمگیر؟)

- سرسخن

- بینکر، دوست خیالی

- تسلی

- شهود

- مادر همه ی برقع ها

برگ های مربوط

 

مقالاتی از ریچارد داوکینز

 

 

 

 

 

 

 

 

خانه | بالا

Free Web Hosting