کتاب پندار خدا > فصل سوم > برهان های وجود خدا> قمارباز پاسکال | |
قمارباز پاسکال بِلِز پاسکال، ریاضیدان بزرگ فرانسوی، می اندیشید که هرقدر هم بخت شرط بندی روی وجود خدا اندک باشد، باز جریمه ی اشتباه حدس زدن از آن افزون تر است. بهتر است به خدا اعتقاد داشته باشید، چون اگر اعتقادتان درست باشد سعادت ابدی نصیب تان می شود، و اگر برخطا باشید هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند. از سوی دیگر، اگر به خدا اعتقاد نداشته باشید و از قضا برخطا باشید، دچار عذاب ابدی می شوید. در حالی که اگر بی اعتقادی تان درست باشد هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند. تصمیم گیری در چنین شرایطی جای تأمل ندارد. به خدا اعتقاد داشته باشید.
اما، در این برهان نکته ای بس غریب است. اعتقاد یا باور داشتن چیزی نیست که شما بتوانید مثل اتخاذ یک سیاست درباره اش تصمیم گیری کنید. دست کم، چیزی نیست که من بتوانم به طور ارادی درباره اش تصمیم بگیرم. من می توانم تصمیم بگیرم که به کلیسا بروم، یا تصمیم بگیرم که وردی را زمزمه کنم، یا می توانم تصمیم بگیرم که دست بر روی انجیل بگذارم و سوگند بخورم که کلمه به کلمه ی آن را قبول دارم. اما هیچ یک از این تصمیم ها حقیقتاً موجب اعتقاد من به خدا نمی شود. قمارباز پاسکال تنها می تواند برهان اعتقاد قلابی به خدا باشد. و بهتر است خدایی که مدعی اعتقاد به او هستید از نوع خدایان همه دان یا عالم بمافی صدورنباشد. داگلاس آدامز در داستان مؤسسه ی کارآگاهی جهانی دیک جِنتلی این ایده ی چرند را به سخره می گیرد که اعتقاد یا باورداشتن چیزی است که شما می توانید درباره اش تصمیم گیری کنید. در این داستان، ما با روبوتی به نام راهب برقی آشنا می شویم که نوعی ابزار صرفه جویی در کار است و با خریدن آن می توان عمل "باور کردن را برایتان انجام دهد". مدل دولوکس این روبوب به این سبب توصیه می شود که "قادر به باور کردن چیزهایی است که مردم سالت لِیک سیتی هم باور نمی کنند".
در هر صورت، چرا باید به راحتی این ایده را بپذیریم که برای خشنود کردن خدا، باید به او معتقد باشیم؟ چه چیز خاصی در باور هست؟ آیا همین قدر محتمل نیست که خدا مهربانی، بخشندگی، یا تواضع را نیز پاداش می دهد؟ یا صداقت؟ چه کنیم اگر خدا دانشمندی باشد که جستجوی صادقانه ی حقیقت را والاترین فضیلت بداند؟ در حقیقت، صانع عالم حتماً باید دانشمند باشد تا صداقت را بر صدر نشاند؟ از برتراند راسل پرسیدند اگر بمیرد و خود را در محضر خدا بیابد، و خدا از او بپرسد که چرا به من اعتقاد نداشتی چه خواهد گفت. راسل پاسخ داد: "فقدان شواهد کافی خدایا، فقدان شواهد کافی" ( من غالباً گفته ام که این پاسخی جاودانی است). آیا خدا نباید برای شکاکیت دلیرانه ی راسل بسی بیش از شرط بندی زبونانه ی پاسکال احترام قائل شود؟ (بگذریم از صلح طلبی دلیرانه ی راسل که در خلال جنگ اول جهانی موجب زندانی شدن اش شد). و با این که نمی دانیم خدا متمایل به کدام رویه است، اما برای شکست دادن قمارباز پاسکال باید این نکته را بدانیم. پاسکال ادعا نمی کند که قماربازش هیچ دانشی ورای شرط بندی دارد. آیا شما شرط می بندید که خدا اعتقاد قلابی فاقد صداقت (یا حتی اعتقاد صادقانه) را بیش از شکاکیت صادقانه ارج نهد؟
باز هم فرض کنید که خدایی که پس از مرگ تان با آن مواجه می شوید، بَعل [خدای باستانی کنعانیان] باشد و فرض کنید که بعل هم به همان حسودی رقیب قدیمی اش یهوه باشد. آیا بهتر نیست که پاسکال به جای شرط بندی روی یک خدای خاص، اصلاً روی هیچ خدایی شرط بندی نکند؟ در حقیقت، آیا با توجه به شمار فراوان خدایانی که می توان رویشان شرط بندی کرد، کل منطق شرط بندی پاسکال زایل نمی شود؟ شاید پاسکال این برهان را به شوخی مطرح کرده باشد، همان طور که من آن را به شوخی رد می کنم. اما با کسانی برخورد کرده ام، مثلاً در جلسه ی پرسش و پاسخ پس از یک سخنرانی، که به جد برهان قمارباز پاسکال را مؤید باور به وجود خدا می دانند، و همین ارائه ی طرح مختصری از آن را در اینجا توجیه می کند.
سرانجام، آیا نمی توان گونه ی استدلال قمارباز ضدِ پاسکال مطرح کرد؟ فرض کنید بپذیریم که واقعاً اندک بختی هست که خدا موجود باشد. با این حال، می توان گفت که اگر بر روی نبودن خدا شرط ببندید از زندگی سرشارتر و دلپذیرتری برخوردار می شوید، اما اگر بر روی وجود خدا شرط ببندید مجبورید وقت گرانبهایتان را برای عبادت او، قربانی کردن به درگاهش، جنگیدن و مردن به خاطرش و غیره تلف کنید. در اینجا پرسش را پی نمی گیرم ، اما خوب است هنگامی که به فصل بعد می رسیم و درباره ی نتایج مصیبت بار اعتقاد و التزام دینی سخن می گوییم، خواننده این نکته را در نظر داشته باشد.
ادامه >> برهان های بایِسی |
فهرست
- سکولاریسم، بنیان گذاران آمریکا و دین - مکتب تکامل گرایی نویل چمبرلین
- برهان دانشمندان برجسته ی دیندار - قمارباز پاسکال
- انتخاب طبیعی به سان یک آگاهی-فزا - روایت کیهانشناختی اصل آنتروپیک
- دین به سان محصول فرعی چیزی دیگر - نرم و آهسته بیا، مبادا مِم هایم را لگد کنی
- دین به سان محصول فرعی چیزی دیگر - نرم و آهسته بیا، مبادا مِم هایم را لگد کنی
- آیا وجدان ما منشاء داروینی دارد؟ - یک بررسی مورد ی درباره ی ریشه های اخلاقیات - اگر خدایی نیست، چرا خوب باشیم؟
- درباره ی هیتلر و استالین چه می گویید؟ آیا آنها بیخدا نبودند؟
- چگونه دین "میانه رو" کوته فکری به بار می آورد؟
- آموزش دینی به عنوان میراث ادبی
- سرسخن |
برگ های مربوط | |
مقالاتی از ریچارد داوکینز
|